آخرین سلاح های ذهنی و روانی چیست؟
آیا سلاحی قویتر و مرگبار تر از سلاح های هسته ای وجود دارد؟
یكی از عوامل تعیین كننده معادلات سیاسی و اقتصادی كه نقش عمدهای در سرنوشت كشورهای مختلف داشته است موضوع سلاحها و تجهیزات تهاجمی و تدافعی است. برای پیبردن به اهمیت موضوع كافیست بهیاد بیاوریم كه سرنوشت جنگ جهانی دوم را با آن همه ویرانی و میلیونها كشته، در واقع یك چیز تعیین كرد: «بمب اتمی». همین سلاح جدید، ژاپنیهای سختكوش و مبارز را وادار كرد تسلیم شوند و صلح تحمیلی را كه دست كمی از شكست نداشت بپذیرند.
آلمان و هیتلر در جنگ جهانی دوم مغلوب شدند اما اگر آلمان به تجهیزات و مخصوصاً موشكهایی كه در فكر تهیه آن بود مجهز میشد، اگر آلمان دارای سلاح اتمی بود هرگز این اتفاق برایش نمیافتاد. درباره صدام هم همین موضوع صادق بود. اگر عراق دارای تجهیزات پیشرفته و از آن جمله سلاح اتمی بود، آمریكا جرأت نزدیك شدن به مرزهای او را نداشت. درواقع فاصله بین تصمیم آمریكا برای حمله تا اجرای حمله به عراق، فرصتی بود برای تحقیق و جاسوسی در این مورد كه آیا عراق دارای توان نظامی بازدارنده است یا نه؟ بقیه حرفها، اینكه میخواهیم مطمئن شویم كه صدام پسر خوبی است یا بچه بدی است، فقط بهانه بود تا نتایج جاسوسی تكمیل شود.
در واقع بعد از انفجار اتمی ژاپن، رقابت تسلیحاتی ابتدا به صورت پنهانی و سپس آشكارا شروع شد و مهمترین وجه این رقابت، به افزایش تعداد و قدرت تخریبی بمبها و سلاحهای هستهای و به موازات آن گسترش سلاحهای میكربی و بیولوژیكی بود. آمریكا و شوروی در خط مقدم این مسابقه مرگ قرار داشتند كه بهدنبال اولی بلوك غرب و در پی دومی، بلوك شرق حركت میكرد. صهیونیستها هم كه از هر دو طرف میخوردند.
بمبهای هیدروژنی. بمبهای نوترونی. سلاحهای نوترونی، بمبهایی كه هر موجود زندهای را میكشد اما بههیچ موجود غیر زندهای آسیب نمیرساند! همه ساكنان یك شهر بزرگ و یك كشور را در دم میكشد اما بههیچ ساختمان و تأسیساتی آسیب نمیرساند. این حركت جنونآمیز در تولید سلاحهای اتمی (كه بهنظرم نه سلاحهای كشتار جمعی بلكه «سلاح كشتار ملتی» است میتواند در آن واحد یك ملت را نابود كند) آنقدر شدید شد كه خود صاحبان قدرت را بهوحشت انداخت. یك جایی باید كار تمام میشد. یكی از دو طرف میبایست به یك سلاح یا فنآوری فوق هستهای یا بهعبارتی ابرسلاح دست پیدا میكرد.
بعد از مدتی كرملین از سلاحی به نام ماشین روز قیامت حرف زد. آنها میگفتند كه سلاحی در اختیار دارند كه اگر فعال شود روز قیامت را در كره زمین حادث میكند. ماشینی كه اگر فعال شود دیگر نمیتوان از ادامه كار آن جلوگیری كرد و جهان را نابود خواهد كرد.
ریگان از طرحی افسانهای سخن بهمیان آورد. جنگ ستارگان. طرحی كه اگر عملی میشد میتوانست قدرت بمباران و موشكباران حریف را بهطور كامل فلج كرده و او را در خانه خود محكوم به مرگ كند. وقتی دیكتاتور روسی این را شنید گفت فكر نكنید ما در كرملین نشستهایم و دست روی دست گذاشتهایم و چرت میزنیم. آمریكاییها گفتند با اینحال میتوانیم بشقاب جلوی دست رهبر شوروی را هدف بگیریم. شورویها گفتند قبل از اینكه آنها بخواهند چنین تصمیمی بگیرند ما آنها را از صفحه روزگار محو خواهیم كرد …
این وسط یك اتفاق دیگری افتاد. غول بزرگ بلوك شرق از هم پاشید و فقط یك چشم آن باقی ماند. آمریكاییها بلوك شرق را دور زدند. در بحبوحه مسابقه تسلیحاتی و در غفلت غول شرقی، آنها نبرد اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیك خود را با وحدت و شدت هر چه تمامتر آغاز كرده بودند. غول بزرگ بلوك شرق مواظب دستهای حریف بود و نگاهش به مشت حریف دوخته شده بود اما یكدفعه دید زمین زیر پایش خالی شد و پاهایش خرد شد و به زمین افتاد. دیوار برلین فرو ریخت. آلمان غربی و شرقی متحد شدند. گورباچف گفت ارتش سرخ (كه در آلمان شرقی مستقر بود) سرجایش خواهد ماند اما هذیان میگفت: گرجستان و اوكراین هم از شوروی جدا شد. كشورهای آسیای میانه هركدام طبل جدیدی خریدند و نواختند. چك اسلواكی به چك و اسلواكی تبدیل شد. لیتوانی، مولداوی، روسیه سفید و حتی چچن هم با وطن مركزی وداع كردند. لهستان، مجارستان و رومانی هم همان راهی را رفتند كه دیگر بردگان پیشین كمونیست طی كردند. یوگسلاوی، هم از پدر جدا شد، هم بدن خودش چند تكه شد...
حالا غول غربی خود را به روی غول شرقی استخوان شكسته انداخته بود و داشت قسمتهای مختلف بدن او را میبلعید. از آن بدن، فقط یك چشم باقی ماند كه اسماش روسیه بود. در عوض، آنقدر بدن غول غربی بزرگ شد كه سایهاش روی بیشتر نقاط جهان افتاد. دنیای دوقطبی، تك قطبی شد. آمریكا.
(امیدوارم در فرصت دیگری داستان فروپاشی شرق قدیم و شكل گیری غرب جدید را بگویم. داستانی كه با آنچه از رسانهها شنیدهاید متفاوت است. در اینجا چون میخواهم بیشتر درباره سلاحها حرف بزنم درباره آن داستان، حرفی نمیزنم.)
و حالا رقابت میان یك چشم و یك غول. جرج بوش پسر دوباره از طرح جنگ ستارگان و سپر دفاع موشكی سخن بهمیان آورد اما تواماً گفت كه میخواهد با یك چشم دوست باشد. آمریكا و روسیه در ظاهر با هم دوست شدند اما نبرد پنهانی برای نابودی باقیمانده حریف شرقی همچنان ادامه داشت. آمریكا هر از چند گاهی یك چشمه از خود نشان میداد تا هم روسیه را محك زده باشد، هم برای دیگر كشورها عرض اندامی كرده باشد.
چند آزمایش اولیه سپر دفاع موشكی، ناموفق از آب درآمد اما بالاخره آزمایشها مثبت شد. رقابت تسلیحاتی جدید، دوباره شروع شد. رئیس ستاد مشترك ارتش روسیه گفت كه ما طرحی سه مادهای داشته و داریم كه از طریق آن میتوانیم سپر دفاع موشكی را خنثی كنیم. آمریكاییها باورشان نشد. پوتین گفت به زودی ارتش خود را به سلاحی استراتژیك مجهز میكنیم كه تا سالها میتواند امنیت ما را تضمین كند. باز هم آمریكاییها باورشان نشد. بنابراین به آزمایشهای خود ادامه دادند. اما اینبار روسیه دست به آزمایشی جدید زد. آنها موشكی را امتحان كردند كه سرعتش دور از پیشبینی آمریكاییها بود و این یعنی مختل كردن طرح سپر دفاع موشكی. سرعت زیاد مانع از امكان رهگیری و هدفگیری موشكهای فرضی دشمن، توسط لیزر میشود. آمریكاییها گیج شدند ولی همچنان به همان چشمهنماییها ادامه دادند.
از جمله این چشمهها میتوان به موارد زیر اشاره كرد:
ساخت تفنگ و گلوله هوشمند. گلولهای كه میتواند هدف متحرك خود را تعقیب و دنبال كند. این هشداری بود به رهبران و شخصیتهای بینالمللی. هشدار! اگر بخواهیم، حتی با وجود هزاران محافظ، شما را هدف قرار میدهیم.
رباطهایی كه بعد از پرتاب از هواپیما میتوانستند در سنگرهای دشمن نفوذ كنند و اهداف تعریف شده خود را (حتی بر حسب تصویر) نابود كنند. همچنین ماشینهایی كوچكی كه با چتر بهزمین میرسیدند و بهصورت هوشمند تانكها و ماشینآلات نظامی دشمن را دنبال میكردند و وقتی آنها را پیدا میكردند، به انهدامشان دست میزدند.
هواپیماهای بسیار كوچك و ظریفی (تا حد چند سانتیمتر و باندازه یك پرنده كوچك) كه قادر بودند با سرعت و ارتفاع بسیار بالا یا بسیار پائین حركت كنند و علاوه بر جاسوسی و شناسایی، دشمن را مورد هدف قرار دهند. بدون سرنشین و با كنترل از راه دور.
بمبهای خفه كننده. برای كسانی كه در سنگرهای زیرزمین یا غارها پنهان شدهاند. بمبهایی كه میتواند محیط را بهسرعت از اكسیژن تخلیه و پناهگرفتگان را خفه كند.
حسگرهای تنفسی كه قادرند بهواسطه بوی مخصوص تنفس دشمن معلوم (كه میتواند یك شخص یا نژادی خاص باشد) از طریق هوا، او را شناسایی كرده و برای مورد اصابت قرار گرفتن، تشخیص دهند.
موشكهای شبه لیزری كه با تششعات خود، بدون آسیب رساندن به تأسیسات، و با تولید حرارت بسیار بالا، بدن دشمن را میسوزانند و او را از بین میبرند.
و چندین چشمه دیگر… و سرانجام طرحهای جنجالی سلاحهای هستهای كوچك كه حتی میتوانند تا حد مدل شكلی یك موشكانداز استینگر، كوچك شوند و قادرند سنگرها و پناهگاههای زیرزمینی و ضدهستهای را هم ویران كنند.
اگر شما جای من بودید چه فكر میكردید؟ مخاطب این دندان نماییها كیست؟ بهنظر من، آمریكا بدون آنكه بلندبلند بگوید، چند سالی است كه استراتژی جدیدی را اتخاذ كرده است. و آن، تهدید رهبران است. مردم معمولی كه سنگر ضدهستهای و زیرزمینی ندارند تا از تكنولوژی سلاحهای هستهای و زیرزمینی كوچك ناراحت شوند. كسی با آنها كاری ندارد چه برسد به اینكه بخواهند از گلولههای هوشمند، بمبهای خفهكننده، زیردریاییهای مینیاتوری یا هواپیماهای بسیار كوچك بترسند. آمریكا در حال دور زدن كشورهاست. او بهصورت غیرمستقیم سیاست ارعاب و تهدید رهبران را درپیشگرفته است. اینكه، حواستان باشد اگر زیر زمین یا در اعماق دریا بروید، اگر با محافظان بسیار احاطه شوید، اگر در غارها پنهان شوید، اگر نفس هم بكشید شما را پیدا میكنیم و از بین میبریم. پس با ما همراه شوید و مخالفت نكنید.
این سیاست به صورت مدل، توسط مسئول اجرایی آمریكا در خاورمیانه یعنی اسرائیل انجام شد. سیاست ترور رهبران مبارز فلسطینی. این مدل كه آمریكا آشكارا آن را حمایت میكرد پیامی بود به رهبران و شخصیتهای بین المللی كه حواستان باشد. مسیر قانونی آن هم در آمریكا هموار شد. قانون آمریكا اجازه داد تا مخالفان آمریكا و كسانیكه در دادگاههای آمریكایی محكوم میشوند، از كشورهای خود ربوده و در آمریكا محاكمه شوند، در غیراینصورت مورد هدف قرار گیرند.
از طرفی مطمئناً روسها و چینیها و بعضی از دیگران در طول این مدت مشغول خیالبافی نبودهاند... همچنین هر عملی عكسالعملی دارد. یك قاعده میگوید هرچه پلیسها قویتر شوند، دزدها هم قویتر میشوند بنابراین باید به طراحان این استراتژی تسلیت گفت چون هم آنها بودهاند كه باعث تجهیز تروریستها به سلاحهای پیشرفته و مرگبار شده و میشوند. فكرش را بكنید كه اگر تروریستها به بمبهای كثیف یا به سلاحهای میكروبی مجهز شده یا مجهز شوند چه جهنمی در انتظار سیبلهای بزرگی مثل آمریكا و اروپا خواهد بود …
بگذریم اما نگذریم. به آقای پوتین پیشنهاد میكنم كه خود را بیش از حد سرگرم استراتژی سپر دفاع موشكی نكند. آقای پوتین! درست است كه به موازات پیشرفت آمریكاییها در طرح مذكور تو باید سرعت موشكهای قارهپیمای خود را بالا ببری (البته به نظر من این درست نیست) اما مواظب باش كه یك چشم باقیمانده را از درون كشورت از دست ندهی. سونامی اندونزی نه، سونامی گرجستان و اكراین و قرقیزستان را میگویم. درست است كه سرعت این سونامی كم است اما مواظب باش شاید طرحهای دیگری هم در كار باشد. نظرت درباره روسیه سفید چیست؟ بد اكراینی نیست. چچن چه طور؟ چقدر اسمش شبیه افغانستان است!...
برگردیم به واكنش روسیه در برابر هنرنماییهای نظامی آمریكا. روسیه در برابر این نعرههای خاموش آمریكا سكوت نكرد بلكه آنها هم كارهایی را به انجام رساندند. بهعنوان مثال، اخیراً روسها، بمبافكنهای استراتژیك خود را به موشكهای كروز كه میتوانند از هزاران كیلومتر دورتر، به دشمن حمله كنند مجهز كردند و با اینكار خود، بهانحصار آمریكاییها در این زمینه پایان دادند. زیرا پیش از این، تنها بمبافكنهای فوقمدرنی مانند استیلث بی.2 قادر به استفاده از چنین موشكهایی بودند.
همچنین پوتین در ماههای گذشته چندین بار اعلام كرده است كه روسیه تازهترین سیستمهای راكت هستهای خود را آزمایش كرده است و این خبریست كه مجدداً آمریكاییها را گیج كرده است. او از موشكهای جدیدی خبر داد كه میتوانند در سپر دفاع موشكی آمریكا نفوذ كنند و نیز موشكهای بالستیك بین قارهای كه با استفاده از فنآوری موشك كروز میتواند پس از ورود مجدد به جو زمین با حركتهای زیگزاك، از تیررس موشكهای رقیب فرار كند. او ادامه داد كه در دو سال آینده وحشتناكترین و نیرومندترین موشك متحرك بین قارهای خود را خواهد ساخت. و دو خبر دیگر را بدون آنكه بگوید عملاً نشان داد. حمل موشكهای (بسیار مخرب) دوران شوروی سابق توسط بمب افكنهای استراتژیك؛ و آزمایش موشك قاره پیمای «آر.اس.20» معروف به «موشك شیطان». موشكی كه از بعضی از جنبهها از جمله توانایی حمل كلاهكهای تقسیم شونده، در جهان بیرقیب است...
آیا واقعه سالن تئاتر مسكو یادتان هست؟ حادثهای كه در آن، روسها با آزمایش و تجربه نوعی سلاح شیمیایی كه قرار بود فوراً دشمن را خواب كند، دوستان و دشمنان را با هم در چنان خواب عمیقی قرار دادند كه دهها نفر از آنها هرگز از خواب بیدار نشدند و جان سپردند. این یك زاویه تسلیحاتی جدید بود كه روسها مجبور شده بودند خود را لو دهند. مدتی بعد، پنتاگون، بهصورت جسته گریخته و چند ماه بعد بصورت یكجا، خبر از طرحهای تولید بعضی از تسلیحات نامتعارف و در عین حال بامزه داد. ببینیم بعضی از آنها چه بودند.
بمب همجنس گرایی. وقتی این بمب در جبهه دشمن منفجر شود، سربازان دشمن را از لحاظ جنسی نسبت به همقطاران خود مقاومتناپذیر میكند. اینكار بهخرد شدن روحیه دشمن و پیامدهای متعدد بعدی، منجر میشود. آنها در طراحی «بمب عشق» از نوعی ماده شیمیایی شهوتزا استفاده كردند كه رفتارهای همجنسگرایانه را بهطور گستردهای در بین سربازان برمیانگیزد و به آنچه نظامیان «ضربه ناگوار اما غیرمرگبار» میگویند، میانجامد.
بویاب. سلاحی كه سربازان دشمن را از بوی بد دهانشان تشخیص میدهد. (این با سلاح مشابه قبلی متفاوت است)
سلاح شیمیایی «نیشم بزن؛ گازم بگیر» میتواند جمعیت زنبورهای خشمگین یا موشهای عصبانی را بهسوی نیروهای دشمن جذب كند. و ماده دیگری كه میتوانست پوست بدن را بهنحو تحملناپذیری در برابر تابش آفتاب حساس كند.
اما سلاحهای ضعیفتر هم وجود دارد. مثل بمب «كی بود؟ كی بود؟ من نبودم» همانطور كه از اسماش پیداست میتواند دشمن را به نفخ شدید و مسائل بعدی آن دچار كند.
و نسلی از سلاحهای جاسوسی و میكروبی كه بهجای بمبافكنهای استراتژیك و موشكاندازهای عظیمالجثه عمدتاً توسط حشرات حمل میشوند. حشرات آلودهای كه میتوانند عوامل كمی كشنده تا بسیار كشنده میكربی را با خود حمل كنند. سوسكهایی كه با خود، دستگاه شنود به همراه دارند. مگسهایی كه نیش آنها میتواند تبها و تبخالهای مرگبار را بوجود آورد یا مردان و زنان را عقیم كند. و دهها سلاح دیگر.
اما شما درباره آینده چه فكر میكنید؟ بهنظر شما ابرسلاحهای واقعی كدامها هستند؟ بعضیها معتقدند كه منجیان بشر با پیشرفتهترین سلاحها به نجات بشر خواهند شتافت. بیشرفتهترین سلاحها كدام است؟ آیا فكر میكنید پیشرفتهتر و قویتر از توانمندیهای باطنی و نیروهای درونی انسان، سلاحی وجود دارد؟ كدام تجهیزات نظامی یا غیرنظامی میتواند با كمترین توانمندی در زمینه «انتقال فكر و اراده از راه دور» یا «انتقال بیماریها و اختلات مختلكننده جسمی و روانی از راه دور» برابری یا مقابله كند؟ كدام ابزار فوقمدرن جاسوسی توانایی مقابله با قدرت تلهپاتی یا نیروی دید مضاعف و رؤیت از فاصله را دارد؟...
ناجیان جهان و مردان خدا كه برای نجات بشر و زمین عیان خواهند شد، نیازی به موشك یا سپر دفاع موشكی ندارند. آنها قادرند موشكها را توسط خود دشمن و در خانه دشمن منهدم كنند. آنها احتیاجی به بمبهای هیدروژنی و نوترونی نخواهند داشت زیرا قدرتی فراهستهای در كلام آنان نهفته است. «تصور میكنید قدرت و هوشمندی یك ابرانسان نسبت به همه انسانها چگونه است؟ این مانند مقایسهای بین دانایی و توانایی یك انسان با توانمندی همه مورچههای كره زمین است. در صورت لزوم یك انسان دانا میتواند مقتدرانه و با قدرت كامل بر مورچههای روی زمین غلبه كند... همه سلاحهای مدرن و فوق مدرن انسان در برابر یك ابرسلاح و همه انسانها در برابر یك ابرانسان دارای چنین حكایتیاند».
منبع: برگرفته از کتاب 360 دکترین و تئوری فراگیر- نظریه های بنیادی ایلیا «میم»
برای دانلود نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید.
ما 41 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم