راه حل پرونده هستهای ایران چیست؟ گفتگو؟ گزینه نظامی یا مقاومت کردن؟ گفتگو در نهایت نمیتواند پرونده ایران را حل کند چون غرب قاطعانه معتقد است که ایران نباید به فن آوری هستهایی منجر به سلاح اتمی دست یابد. ایران هم قاطعانه میگوید من باید به این فن آوری تا جاییکه باید (تا چرخه سوخت) دست پیدا کنم. وقتی در یک مذاکره، طرفین دارای موضع محکم و ثابتی باشند، در نهایت، از گفتگو کاری بر نمیآید. امکان ندارد که غرب و بویژه آمریکا و قرینه خاورمیانهایی آن (اسرائیل) زمانی راضی شوند که ایران به تکنولژی دوکاره هستهایی مجهز باشد. گفتگو برای آنان یک گزینه به صرفه است اما اگر در آن به نتیجه نرسند، بدون شک سراغ گزینههای دیگر خواهند رفت. در این گفتار کوتاه قصد دارم یک راه حل غیر منتظره و ظاهراً بیربط را به مسئولان ارشد جمهوری اسلامی پیشنهاد کنم و آن راه حل این است: قربانی
از الان بگویم که اثبات این حرف از طریق قوانین فیزیک، ریاضی، جامعه شناسی و روانشناسی کاملاً ممکن است و در صورت لزوم اثبات علمی آن را با مدد کارشناسان مربوطه ذکر خواهم کرد. اما برای دفاع اولیه از این راه حل، به چند دلیل سادهتر و عامیانهتر اکتفا میکنم. قربانی یکی از سنتهای الهی است که از جمله پیامدهای آن رفع و دفع بلا است. این موضوع در همه آیینها و ادیان الهی و غیر الهی وجود دارد. از زمانهای بسیار دور، انسانها بر حسب آیینی خاص و گاهی حتی بیخبر از آیینی خاص، برای رسیدن به خواسته خود قربانی میکردند. این قربانی برای درمان بیماری، دریافتی شهودی، رفع خطر و تغییر اوضاع عرضه میشد و گاهی به قصدهای دیگر. بعضی از دین شناسان، کلیدیترین و مهمترین عنصر ادیان را قربانی دانستهاند که تقریباً در همه ادیان و فرهنگها وجود دارد. همه اتفاقات بزرگی که در طول تاریخ رخ داده است بعد از یک قربانی بزرگ بوده است. همه انقلابها قربانی دادهاند تا به ثمر رسیدهاند و جنگهای پیروزمندانه بدون قربانی میسر نشده اند. پشت هر پیشرفتی یک قربانی است و نیز در دل هر دگرگونی و تحولی میتوانید یک قربانی پیدا کنید. اگر ژاپن قربانی هیروشیما و ناکازاکی را نمیداد ژاپن فوق مدرن امروز نبود. اگر نسل سرخپوستان آمریکا قربانی نمیشد امروز آمریکا در کار نبود. روسیه میلیونها کشته داد تا به امپراطوری شوروی مبدل شد و آلمان با ویران شدن خود توانست قربانی بزرگی تقدیم کند تا به یک غول اقتصادی و تکنولوژی تبدیل شود. یهودیها هم میگویند ما چند میلیون نفر قربانی دادیم تا به اسرائیل رسیده ایم (الله اعلم) تشیع زنده و پایدار ماند اما بعد از دوازده قربانی و بعد از واقعه کربلا. در طبیعت هم، قانون قربانی جاری است. مرگ بعضی از جانوران به حفظ حیات جانداران دیگر منجر میشود یک نسل از میکروب و ویروسها نابود میشوند اما در عوض نسل بعدی آنها جهش مییابد و متحول میشود. طوفان نوح میآید و یک قربانی بزرگ و جهانی میگیرد اما تمدن بشری به معنایی که ما میشناسیم از همان زمان آغاز و نسل بشر چنان فراوان میشود که زمین را از خود پر میکند. عقبتر برویم. خداوند میخواهد یک موجود خدامانند به وجود بیاورد اما این موجود مستقر نمیشود مگر زمانیکه شیطان که یکی از مقربان خدا و معلم فرشتگان است، فدا شده و از ملکوت الهی اخراج میشود. قربانی همیشه از جنس مرگ است اما همیشه به معنای مردن، آنطور که عموماً میشناسیم نیست. بلکه این مرگ از جنس رنج است. از نوع از دست دادن و محرومیت و چشم پوشی. میگویند در تهران قرار است زلزله بیاید. اگر واقعاً چنین قراری باشد و اگر واقعاً این زلزله آنطور که بعضی میگویند (که شاید هم اشتباه میکنند) ویرانگر و مرگبار باشد، راه حل آن قربانی است. البته قربانی باید با اندازه خواسته متناسب باشد …
و اما مساله هستهایی ایران، این هم حل نمیشود مگر با دادن یک قربانی متناسب با آن. ما باید این قربانی را به دقت جستجو کرده و انتخاب کنیم. اگر قربانی را پیدا کردیم و هنوز هم مصرانه بر موضع خود مبنی بر دستیابی به پیشرفتهای هستهایی تأکید داشتیم، قربانی را باید قربانی کرد. ایران مانند همه کشورهای مشابه، قبل از هر اتفاق بزرگی قربانی داده است. دستیابی به تکنولوژی پیشرفته هم قربانی میخواهد...
نوشته خود را در موضوع قربانی با کلام معلم بزرگ علوم باطنی (که ایده قربانی را هم از او گرفتهام) به پایان میبرم.
دعا بدون قربانی نمیشود همانطور كه بدست آوردن با از دست دادن همراه است. در دعا قربانی كن و بهترین قربانیها چشم بستن بر وابستگیها، داشتنیها و خواستنیهاست. در ایام قدیم خواستنیترین چیزی كه اكثر مردم داشتند گاو و گوسفند بود چون زندگی آنان به آن میچرخید و حكم این بود كه گوسفند قربانی كنید... یحیی(ع) فرمود «قربانی مطلوب خداوند قلبهای پشیمان و گریان و نرم است» قربانی بخشی از قیمتی است كه باید بپردازید. آنكه با ایمان خود دعا میكند تردید خود را كه به آن وابسته است قربانی كرده...
باطنگرایان كهن دیدند كه باید بخاطر خداوند و برای تحقق بزرگترین آرزویشان بهترین چیزهایشان را قربانی كنند. آنان شهود خود را به روش بدی تفسیر كردند پس اعلام كردند كه برای تحقق بهترین چیزی كه میخواهید باید فرزندان خود را قربانی كنید. چون فرزندان عزیزترین چیزهایی بودند كه داشتند. با آنكه تفسیر آنان عاقلانه نبود و مردود بود اما در شهود آنان واقعیتی مهم نهفته بود. چشمپوشی بر خواستنیها برای یافتن خواستنی بزرگ. فدا كردن، فدا شدن و فدایی بودن برای تحقق رهایی. و اینگونه بسیاری از ادیان و مكتبهای كهن بر اصل قربانی استوار شدند و با تفسیرهای جاهلانه پیروان بعدی، معنای اصلی را فراموش كردند.
منبع: برگرفته از کتاب 360 دکترین و تئوری فراگیر- نظریه های بنیادی ایلیا «میم»
برای دانلود نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید.
ما 20 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم