وقتی هایزنبرگ نخستین بار کارهای خود را به بورن نشان داد هیچ اطلاعی از وجود چیزی به نام ماتریس نداشت و بورن هم چیز زیادی از آنها به خاطر نداشت، هر چند که بورن در زمان دانشجویی درس جبرخطی را پاس کرده بود. پس خیلی طبیعی بود که آنان سریع دست نیاز به سوی هیلبرت دراز کنند که یک ریاضیدان بود. در لابهلای صحبتهایشان هیلبرت به آن دو گوشزد میکند که ماتریسها را در حل معادلات دیفرانسیلی با شرایط مرزی هم استفاده میکنند. این در واقع همان خاصیتی است که چند سال بعد استفاده شد تا معادل بودن مکانیک ماتریسی و معادلهی شرودینگر (که در واقع یک معادله دیفرانسیل با شرایط مرزی است) به کار رفت.
بعدها هیلبرت با خنده به دوستانش میگفت که : اگر هایزنبرگ و بورن به حرفهای من دقت میکردند میتوانستند پیش از شرودینگر، رابطه را کشف کنند. شایان ذکر است که معادلهی شرودینگر کاربردی سادهتر از مکانیک ماتریسی دارد.