خانه نظریه های جهانی علوم انسانی نظریه جامعه شناسی کلاسیک دوتوکویل

نظریه جامعه شناسی کلاسیک دوتوکویل

s_250_150_16777215_00_images_humanities_dotokwel.pngخطر در جامعه مدرن: جامعه جدیدچگونه جامعه ای است؟ برای فهم جامعه جدید دراندیشه توکویل باید نظریه کلان او را مورد توجه قرار دهیم.اگر نظریه کلان آگوست کنت، کارل مارکس و امیل دورکیم به ترتیب نامشان جامعه صنعتی، جامعه سرمایه داری، جامعه ارگانیکی است نام نظریه توکویل"جامعه دموکراتیکی "است.

جامعه دموکراتیک (یا به قول جامعه شناسان متاخر مدرنیته)جامعه ای است که خصیصه اصلی اش میل به"برابر شدن شرایط  اجتماعی" است. در جامعه  مذکور تمایزات ناشی از خانواده، قومیت، نژاد، مذهب و طبقه رسمیت ندارد و اغلب اعضای جامعه میل به برابر شدن دارند. منظور توکویل از میل به برابری به معنای برابری  فکری  و برابری اقتصادی نیست. زیرا چنین برابری ای نه ممکن و نه مطلوب است بلکه منظور او برابری اجتماعی است. یعنی پایه های نظری و عملی تفاوت های موروثی به تدریج سست می شود و همه مشاغل، و مناصب و افتخارات درجامعه می تواند در دسترس همگان باشد و تعداد کثیری از اکثریت جامعه شرایط زندگی شان به هم نزدیک شود. هدف این جامعه همچون جوامع پیشامدرن کسب افتخار و عظمت نیست بلکه رفاه و آرامش بیشتر برای اعضای جامعه است. توکویل پس از سفرش به آمریکا در مقام تعیین مصداق، چنین جامعه ای را در میان بورژواپیوریتن های مسیحی این کشور مشاهده کرد. البته او مداح و مبلغ جامعه دموکراتیکی آمریکایی نیست. بدین معنا که نه با دموکراسی انتظار دگرگون کردن همه سرنوشت بشر را دارد و نه همچون متفکران محافظه کار فرانسه چون ادموندبرک(97-1729) اساس این جامعه را در حال تجزیه و تلاشی می بیند. دموکراسی برای او ازیک طرف خصیصه بنیادی جامعه جدید است و برای تعداد زیادی از آدمیان رفاه را تسهیل می کند و از طرف دیگراین رفاه هیچ گونه درخشش و عظمتی درخود  ندارد حتی این جامعه با مخاطرات سیاسی – اجتماعی جدی روبرو است. چرا جامعه دموکراتیک جامعه خطرناکی هست؟ درنگاه اول جامعه دموکراتیک جامعه خطرناکی به نظرنمی رسد.زیرا رژیم سیاسی متناسب با این جامعه رژیم آزادمنش است. بدین معنا که شهروندان جامعه همه باهم برابرند و هیچ فردی برفرد دیگری از حق ویژه برخوردار نیست. اداره چنین جامعه ای نمایندگان مردم طبق سازوکارهای دموکراسی پارلمانی منتخب موقت مردم هستند و فرمان حکومت را به دست می گیرند. ظاهراً حکومت دموکراتیک مذکور باید حافظ حقوق شهروندان باشد و مدیریت حل معضلات جامعه را برعهده بگیرد. توکویل کم و بیش حضور چنین رژیم دموکراتیک آزادمنشی را در جامعه آمریکا تصدیق می کند. اما علیرغم پیروزی انقلاب شکوهمند و آزادیخواهانه (1879) مردم فرانسه به جای شکل گیری رژیم آزادمنش و دموکراتیک شاهد شکل گیری رژیم استبدادی دموکراتیک دراین کشور است، یعنی رژیمی که به نام اکثریت مردم به شهروندان اعمال قدرت می کند و به جای مردم سالاری مردم سواری می کند. ازاین رو جامعه فرانسه برخلاف جامعه آمریکا آن زمان جامعه خطرناکی است  و ازچاله استبداد سیاسی رژیم پیش ازانقلاب به چاه استبداد جمعی و اجتماعی پس از انقلاب افتاده است.
قدرت اجتماعی: ازنظر توکویل سربرآوردن دو نوع رژیم سیاسی از دل جوامع  دموکراتیک – رژیم  آزادمنش دموکراتیک و استبدادی دموکراتیک- را باید در شکل گیری "قدرت اجتماعی"در این جوامع جستجو کرد. منظور از شکل گیری روند "قدرت اجتماعی" در جامعه دموکراتیک چیست؟ درجامعه برابری خواه جدید سازوکارهای تثبیت کننده موقعیت های فامیلی، قومی، مذهبی و طبقاتی (یا به اصطلاح نهادهای میانی سنتی) از سکه می افتد و جامعه در وضعیتی قرار می گیرد که "فرد" فرمانروای سرنوشت خویش می شود. اما برخلاف انتظار، هستی این فرد در معرض نابود شدن نیز هست. زیرا این افراد پراکنده و ذره ای در برابر قدرت افراد و یا سازمان‌هایی که به نام جمع بر اعضای جامعه مدیریت می کنند (یا همان قدرت اجتماعی) ناتوانند. تا جایی که از نظر توکویل "قدرت اجتماعی" مذکور حتی می‌تواند از قدرت سیاسی شاهان در جوامع قدیم ستمگرانه تر باشد. در قرن هجدهم، مونتسکیو (استاد فکری توکویل) آثار سوء قدرت سیاسی و استبداد دلبخواهانه و خودسرانه شاه را تشخیص داده بود و می ‌گفت در برابر چنین قدرت آمرانه ای توصیه و موعظه به شاه سودمند نیست و از اصل قدرت در برابر قدرت و از اصل لزوم تفکیک و تعادل قوا برای جلوگیری از خود سری‌های حکومت حمایت می ‌کرد. توکویل این کشف سیاسی مونتسکیو را قبول دارد اما به کشف جدید یا کشف "استبداد جمعی" دست می زند. از نظر او اگر در وضعیت جامعه جدید غور کنیم  روند شکل گیری قدرت اجتماعی یا استبداد جمعی را (به خاطر رشد فردیت فزاینده از یک طرف و فروپاشی نهادهای میانی جامعه ازطرف دیگر) تشخیص می دهیم. توکویل می گوید اگر در جوامع دموکراتیک این قدرت جمعی استبدادی کنترل شود، همچون آمریکای قرن 19، می توان شاهد نظام های سیاسی دموکراتیک آزادمنش بود. ولی اگر این قدرت استبداد جمعی  مهار نشود ما همچون فرانسه شاهد استبداد دموکراتیک و مردم سواری به جای مردم سالاری خواهیم بود.
اشکال اعمال قدرت: روند اعمال قدرت اجتماعی راتوکویل درچند لایه مورد توجه قرار می دهد و روشن می کند که چرا افراد آزاد شده درجامعه دموکراتیک برای مهار آن با مشکل روبه روهستند. حداقل سه شکل از اعمال قدرت اجتماعی در دو کتاب توکویل قابل ردیابی است. اول نفوذ قدرت اجتماعی درعرصه سیاسی است. دراین عرصه به جای شکل گیری نظام سیاسی خدمتگزار به افراد نظام سیاسی زورگو و مردم سوار شکل می گیرد. زیرا وقتی حکومت و حکمرانان به نام مردم برنامه های خود را اعلام و اعمال می کنند، اگر افراد جامعه با برنامه های مذکور مخالف باشند امکان اعتراض جمعی در مقابل این برنامه ها را ندارند.امکان اعتراض جمعی وقتی میسراست که مردم بتوانند خود را برای اعتراض به صورت دسته جمعی"بسیج"کنند، در حالی که مردم امکان بسیج دایمی ندارند.تنها راه هایی که در برابر مردم وجود دارد این است که یا چهار سال صبرکنند تا اعتراض خود را با رای مخالف دادن در سر صندوق های رای به حکمرانان اعلام کنند یا نسبت به عرصه سیاست بی تفاوت وبی حس شوند.بی حسی و ناامیدی مذ کور در میان شهروندان یکی از عوامل تداوم خطر مردم سواری در جوامع مدرن و دموکراتیک است.به قول بودن"عامه مردم بر آن خواهند شد که میدان عمل را برای به بار آمدن نتایج انحرافی و آشفته ساز حاصل از نیات نیکوی دولت به کلی آزاد بگذارند."(بودن:15).بودن به عنوان مثال سیاستهای همسان ساز دولت ها(مثلاًفرانسه) در زمینه آموزش و پرورش بدون ارتباط واقعی با مشکلات مردم و بدون مشورت با اولیای خانواده صورت می گیرد.سیاست هایی که هزینه های هنگفتی را بر افراد جامعه تحمیل می کند و بطور سیستماتیک نابرابری را در جامعه تثبیت می کند.این مردم سواری درحالی اعمال می شود که اعضای جامعه نمی توانند اقدام موثری دربرابر سیاست های یکسان سازحکومت ازخود بروز دهند.شکل دوم اعمال قدرت اجتماعی، اعمال قدرت از طریق "عقیده عمومی"است توکویل می گوید"در اکثر زمینه ها و تصمیم گیری های جامعه جدید نمی توانیم درستی و حقیقی بودن امور را تشخیص دهیم و ناگزیر ازتکیه کردن به دیگری هستیم.حتی"هیچ فیلسوف بزرگی درجهان نیست که در یک میلیون مورد از امور بنیاد کار را بر اعتقاد به دیگری قرار ندهد و به آن باور نکند."(همان:29). لذا جامعه پیچیده و متنوع جدید این ویژگی را دارد که افراد جامعه چیزی را"درست"بدانند که دیگران آن را درست می دانند.به بیان دیگرعقیده دیگران (یا عقیده مشترک)یگانه راهنمای عقل افراد قرار می گیرد و بدینسان عقیده مشترک باسنگینی عظیمی بر ذهن هریک از افراد تاثیر می گذارد(همان).از نظر توکویل سلطه عقیده عمومی یا ایدیولوژی ها-در جامعه دموکراتیک، حکم دین را در جامعه پیشامدرن پیدا می کند. افراد جامعه از هر سو در معرض افکار گوناگون  قرار دارند و بوسیله "اصل برابری" کشف واقعیت امور می تواند لوث شود.بدین معنا که گویی همه عقاید هم ارزش و ناچیز شمرده می شود و زمینه برای نفوذ استبداد عقیده عمومی فراهم میشود.پس سلطه عقیده عمومی نیز با ویژگی برابری خواه جامعه دموکراتیک در ارتباط است.به عنوان مثال بودن، این سوال را مطرح می کند که چرا "نظریه وابستگی" در دهه هفتاد به یک عقیده عمومی در میان متفکران –خصوصاً متفکران جهان سوم- تبدیل شد.علت این نفوذ به خاطر درستی تجربی نظریه مذکور نبود بلکه این نظریه از اصل "برابری تغذیه" می کرد، زیرا طبق این نظریه کشورهای مرکز حق کشورهای پیرامون را با استخراج منابع اولیه آن ها (و تحمیل تولیدات و کالاهای خود به این کشورها) پایمال کرده بودند. لذا چون این نظریه نابرابری کشورها را برجسته می کرد از سوی شنوندگان درست قلمداد می شد و باعث شد در چند دهه گذشته عوامل درونی توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم مورد توجه قرار نگیرد. شکل سوم اعمال قدرت اجتماعی می تواند از طریق جباریت کارشناسان، نخبگان و حتی روشنفکران اعمال شود.همان مردم سواری که دولت مردان می توانند به نام مردم بر افراد جامعه اعمال کنند کارشناسان و نخبگان هم می توانند به نام کل اعضای سازمان و اتحادیه و حزب خود بر اعضا تحمیل کنند. حتی این طور نیست که روشنفکران، به خاطر نیروی نقاد خود، اسیر وضع موجود نشوند و زیر بار مردم سواری نروند. توکویل معتقد است حتی روشنفکری مثل ولتر که سه سال در انگلستان زندگی کرده بود اساساً توجهش به نهادهای آزادمنش و دموکراتیک انگلستان جلب نشد و هنگامی که به فرانسه بازگشت برآن تاکید نکرد. یا متفکران اقتصادی بلند آوازه فزیوکرات فرانسه با اطمینان کامل از آزادی عمل اقتصادی در هر جا و توسط  هرکس، بدون اینکه هیچ مانعی را در برابر قدرت بی مهار دولت مطرح کنند، دفاع می کردند. به بیان دیگر این متفکران از اصل متناقض اقتصاد رقابتی حکومتی!دفاع می کردند بدون اینکه با یک نقد جدی ازسوی افراد جامعه روبه رو شوند. جدای از خطر جزم گرایی، روشنفکران همچون مردم عادی از اصل "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!" نیز تاثیر می پذیرند.
مقاومت در برابر قدرت اجتماعی: در اندیشه توکویل در برابر خطر دایمی قدرت اجتماعی (در پایمال کردن هستی فرد) میتوان به چهار نکته اشاره کرد. اول اینکه او جامعه شناس نوستالژیکی نیست که برای بی پناهی فرد در جامعه جدید در آرزوی بازسازی نهادهای میانی دوران پیشامدرن باشد. از نظر او پایه های فکری، اقتصادی و اجتماعی اغلب نهادهای میانی دوران مدرن (مانند نهاد کلیسای کاتولیک، نظام فیودالی و نهادهای اشرافی) به سرعت در حال فروپاشی است و بازگشت به گذشته ممکن نیست.
دوم، نهادهای میانی مدرن مانند اتحادیه های صنفی، سندیکاهای کارگری، انجمن های علمی، هنری، ادبی و جنبش های اجتماعی می توانند در برابرقدرت اجتماعی و خطر مردم سواری مقاوت کنند.اما توکویل معتقد است که حضور همه جایی اشکال قدرت اجتماعی خصوصا قدرت عقیده عمومی چنان قوی است که میتواند مجال تنفس و حیات موثر را از نهادهای میانی، مدنی و فرهنگی نیز بستاند.سوم، توکویل به دو مولفه نیروی دستگاه قضایی و قدرت روزنامه ها بهای بیشتری می دهد.
از نظر او قدرت قاضیان عدلیه در دوران پیشامدرن نیز یک نیروی سیاسی  در برابر قدرت شاه بود. اما باز هم به عقیده وی نیروی قضایی نمی تواند نیروی همیشه در صحنه قدرت اجتماعی را به طور اساسی خنثی کند. زیرا حتی دادگستری مستقل از حکومت (که  مونتسکیو برآن  تاکید می کرد) عمدتا در مواقعی  می تواند عمل کند که شکایتی به آن ارجاع شود در غیر اینصورت امکان مقاومت ندارد. روزنامه ها هم می تواند دربرابر فریب حکمرانان و عقاید کلیشه ای عمومی مقاومت کنند. ولی توکویل توجه ما را به ضعف روزنامه نگاران جلب می کند.روزنامه نگاران هم اسیر "گزینش دلبخواهانه" هستند.یعنی اغلب روزنامه نگاران دنبال سوژه هایی میروند که دوست دارند اتفاق بیفتد. یا به دنبال مصادیقی می گردند که مؤید نظرات مورد علاقه آنان باشد.بقول روشنفکران فرانسوی روزنامه صاحب نفوذی چون "لوموند" سال ها رونق اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی را، بدون توجه به حضور همه جایی وحشتناک توتالیتاریانیسم، به خواننده فرانسوی القا می کرد و دل مردم را می برد. بنابراین با توجه به چهار نکته مذکور این سوال پیش می آید پس آن داروی شفابخشی که توکویل برای علاج خطر مردم سواری در جامعه دموکراتیک آزادمنش تشخیص داده چیست که در جامعه دموکراتیک استبدادی فرانسه کمیاب بود؟
داروی شفابخش ایمان مذهبی: داروی شفابخش را باید در مقاومت "فرد" در جامعه جدید جستجو کرد، اما نه هر نوع "فردی". از نظر او افراد خاصی می‌توانند در برابر خطرات قدرت اجتماعی و مردم سواری مقاومت کنند آنها پیوریتن ها یا بورژواهای مذهبی در آمریکای نیمه دوم قرن 19 هستند. این افراد تعدادشان در آمریکا بیشتر از فرانسه دوران توکویل بود و به همین جهت آمریکا، شاهد دموکراسی آزادمنش و فرانسه شاهد دموکراسی استبدادی بود. در اینجا منظور توکویل را از فرد خاص بیشتر باید روشن کرد. او معتقد است افراد در شرایط  عادی  فرق بین آنچه که "حقیقی" است با آنچه که "عمومی" است ( و از ناحیه جامعه القا می‌شود) می‌ فهمند. لذا  فرد می‌تواند تحمیق و اسیر نشود و "دلش  می‌خواهد  آزاد  بماند". همین که فرد می تواند آثار سوءقدرت اجتماعی را تشخیص  دهد حکایت از آن دارد که وی کاملاً سرسپرده نیست. این  ویژگی انتقادی و حرکت با فاصله فرد از جمع و این روح آزادگی نکته ای است که در فرایند جامعه پذیری افراد در جامعه باید مورد توجه قرارگیرد و آموزش های مذهبی نقش محوری دراین فرآیند دارند. توکویل فرد فرهیخته ای است که به هیچ دستگاه فکری و اصولی جزمی دل نمی بندد ولی  بر"یقین های اخلاقی" که ریشه در آموزش های ادیان الهی دارد، تاکید فراوانی می‌کند. او شأن احکام توصیفی و تبیینی "بودن" امور را از شأن احکام اخلاقی "چگونه بودن" امور جدا  می‌کند. به بیان دیگر او متفکری است که در تشریح امور جامعه احکام توصیفی را با احکام تجویزی و اخلاقی مخلوط نمی‌کند. ولی او به جد معتقد است که "چگونه بودن" جزو  مسوولیت های فردی است و این مسوولیت های فردی وقتی متعهدانه و مسوولانه انجام می‌گیرد که فرد به ارزش‌های واقعی (مثل حقیقت جویی و احترام به دیگری) اعتقاد داشته باشد. ارزش‌هایی که ادیان الهی مبلغ آن هستند. او می‌گوید استبداد جمعی به ایمان مذهبی نیاز ندارد، (تنها به مقداری ترس نیازدارد) بلکه آزادی به یقین های اخلاقی و دینی نیاز دارد. زیرا دموکراسی آزادمنش متکی بر افراد و شهروندانی است که مسوولانه و اخلاقی عمل می کنند و افرادی بی حس و بی مسوولیت نیستند که اگر چنین باشند مستحق سواری دادنند. از این رو،  توکویل آشکارا روشنفکران فرانسه را به باد انتقاد می گیرد و می‌گوید این روشنفکران نقد نهادهای کلیسا را در دوران  مدرن تا نفی ایمان مذهبی افراد به پیش برده اند. لذا دموکراسی فرانسوی از "ایمان مذهبی" و از مسوولیت شناسی فردی و از تعهد اخلاقی شهروندی محروم است. به بیان  دیگر جامعه دموکراتیک و برابری خواه فرانسه در شرایط کم بودن تعداد افراد اخلاقی و مسوول، نظام سیاسی  دموکراتیک استبدادی را تولید می کند.


 

oگروه موضوعی ← علوم اجتماعی
oنظریه پرداز ← آلکسی دوتوکویل
oتاریخ ارایه ← قرن 19 میلادی

انتشار این مطلب در:

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

ورود به سایت


حاضرین در سایت

ما 3 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم


آخرین مقالات

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

آخرین مطالب

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

ما را دنبال کنید در:

Please install plugin JVCounter!