تأویل یا هرمنوتیک؛ تفکیک روش علوم انسانی و اجتماعی از علوم طبیعی است. آنان روش علوم تفکری را تفسیر گرایی می دانند. این نظریه برای تفسیر و ادراک عمل نیت مندانۀ کنشگران با توجه به کلیت آن ، در اواخر قرن نوزدهم شکل گرفت.
به اعتقاد ویلهلم دیلتای (1833-1911) فیلسوف و جامعه شناس آلمانی ، فهم زندگی تنها با روش های تجربی امکان پذیر نیست بلکه استفاده از همۀ نیروهای احساسی لازم است . دلایل تفکیک روش های علوم انسانی از طبیعی به نظر تفسیرگرایان عبارتند از : آگاهی به عنوان خصیصۀ ممتاز انسان ، تجانس محقق و موضوع تحقیق ، تجربۀ زیستی ، تفاوت دنیای ارادی با غیر ارادی ، تمایز در روش ، فهم به عنوان ابزار شناخت در دانش انسان ، منظومه های نهان ، موجبیت علوم طبیعی.
ماکس وبر (1864-1920) جامعه شناس آلمانی ، ادموند هوسرل(1859-1938) فیلسوف آلمانی ، کارل مانهایم (1893-1947) جامعه شناس مجارستانی ، مارتین هایدگر (1889-1976) فیلسوف آلمانی ، هانس گئورگ گادامر (1900-2002) فیلسوف آلمانی ، پل ریکور(1913-2005) فیلسوف فرانسوی ، کلیفورد گیرتز ( متولد 1926) انسان شناس امریکایی و چارلز تیلور ( متولد 1931) فیلسوف کانادایی تفسیرگرا بودند . در مقابل اثبات گرایی ، تجربه گرایی و تقلیل گرایی است.
oگروه موضوعی ← علوم انسانی
oنظریه پرداز ← ارسطو
oتاریخ ارایه نظریه ← قرن چهارم پیش از میلاد
ما 18 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم