از آدم های بزرگسال در جهان صنعتی بپرسید که میانه ی 1 و 9 چه عددی است، و بیشترین آنها خواهند گفت 5. اما، همین پرسش را با کودکان کوچک و یا کسانی که در جامعه های سنتی زندگی می کنند طرح کنید و به احتمال قوی پاسخ خواهید شنید 3.
دانشمندان علوم شناختی این نظریه را عنوان می کنند که آن به این دلیل است که برای انسان طبیعی تر است که به صورت لگاریتمی فکر کند تا به صورت خطی: 3 به توان صفر می شود 1، و 3 به توان 2 می شود 9، بنا براین از نظر لگاریتمی میانه ی آنها 3 به توان 1، یا 3 است. به نظر می آید که مدارهای عصبی از این نظریه پشتیبانی می کنند. برای نمونه، آزمایش های تجربی زیست شناسانه چنین القا می نمایند که چند برابر کردن شدت برخی محرک های حسی سبب افزایش خطی در شدت درک شده می شود.
در مقاله ای که در شماره آنلاین "جورنال اف متمتیکال سایکالژی" (مجله علمی روان شناسی ریاضی) در هفته گذشته انتشار یافت، پژوهشگران آزمایشگاه تحقیقی برق (الکترونیکز) دانشگاه ام.آی.تی. (RLE) از روش های نظریه اطلاعات بهره گرفتند تا نشان دهند که، با پیش فرض های معینی درباره محیط طبیعی و شیوه ای که سامانه های عصبی کار می کنند، ارایه اطلاعات به صورت لگاریتمی به جای خطی خطر بروز خطا را کاهش می دهد.
مطالعه جدید توسط جان سان، یک دانشجوی دکترا در گروه تبدیل علایم و بازنمایی اطلاعات ویوک گویال (STIR) در RLE هدایت شد.
پژوهشگران STIR نشان دادند که اگر شما می خواهید خطای نسبی را کاهش دهید، استفاده از یک مقیاس لگارتیمی در میان دو وضعیت متفاوت بهترین رویکرد است: اولی آن است که بخواهید بازنمایی های خود را از دنیای بیرونی در حافظه ذخیره نمایید؛ و دیگری هنگامی است که بخواهید محرک های حسی را که در جهان بیرون رخ می دهد در الگوهای آماری ویژه ای قرار دهید.
منبع: ساینس دیلی
ما 10 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم