هانتینگتون هیچگاه عهده دار سمت رسمی دولتی نبوده، ولی از سازمان های دولتی مختلف در آمریکا همواره از همکاری وی به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم بهره مند بوده اند. وی از سال 1952 تا 1953 در سمت دستیار تحقیقات امور دفاعی با موسسه مطالعاتی بروکینگز همکاری داشته و از سال 1954 تا 1957 نیز پژوهشگر شورای تحقیقات علوم اجتماعی آمریکا بوده است. وی در سال 1958 به مدت یک سال دستیار موسسه مطالعات امور جنگ و صلح در دانشگاه کلمبیا (نیویورک) بود و از سال 1977 تا 1978 نیز با عنوان هماهنگ کننده دفتر طرح و برنامه ریزی شورای امنیت ملی آمریکا با زبیگنیو برژینسکی در کابینه کارتر همکاری داشت. هانتینگتون از سال 1985 تا کنون با سمت تحلیلگر امور دفاعی و استراتژیک، با ارگانهای مختلف دولت آمریکا از جمله وزارت دفاع و وزارت امور خارجه همکاری می کند. هانتینگتون از سال 1986 تا 1987 ریاست انجمن مطالعات علوم سیاسی آمریکا را عهده دار بوده است. وی بنیان گذار مجله فارین پالیسی است واز 1970 تا 1977 سردبیر آن بود. وی در مراکز مهمی چون "کمیسیون سه جانبه" عضویت داشته است ، لیکن به دلیل اظهار نظر های افراطی و حمایت از آمریکا در جنگ ویتنام، با عضویت وی در آکادمی علوم آمریکا در سال 1985 مخالفت شد.
تحقیقات و آثار ساموئل هانتینگتون به طور کامل درباره مسائل آمریکا، به ویژه ابعاد نظامی و استراتژیک آن،سیاست تطبیقی، امنیت ملی و روابط بین الملل است. ارائه رهنمودهای استراتژیک و اجرایی به دولتمردان آمریکا نیز از ویژگی های آثار اوست.
وی به میزان زیاد از رخدادهای سیاسی و بین المللی دهه چهل میلادی که با آغاز جنگ سرد و رقابتهای شرق و غرب همراه بود، تاثیر پذیرفت. هانتینگتون به هنگام شکل گیری اندیشه سیاسیش، آمریکا را در معرض تهدید خارجی ناشی از کمونیسم شوروی می دید و از این رو به حمایت از جناح راست افراطی در مقابل جناح چپ و نهادهای لیبرال آمریکا حمایت کرد. در این مسیر، وی ضمن پذیرش اندیشه " محافظه کاری" به عنوان یک ایدئولوژی، با انتشار مقاله ای در سال 1958 اصول آن را تبیین کرد. به اعتقاد هانتینگتون هرگاه بنیان های جامعه ای در معرض تهدید قرار گیرد، ایدئولوژی محافظه کارانه حکم می کند که افراد آن جامعه افکار و نهادهای لیبرال را رها کرده، با تمام توان به مقابله با آن تهدید برخیزند و از بنیان های جامعه دفاع نمایند.تبلور چنین مکتب فکری و تداوم آن را به وضوح می توان در آثار و موضعگیری های هانتینگتون به صورتهای مختلف مشاهده کرد.
در حالی که در دهه پنجاه رقابت های آمریکا و شوروی در صحنه جهانی تشدید می شد و مسائل ناشی از جنگ کره نیز بر جامعه آمریکا سایه افکنده بود، اندیشه محافظه کارانه هانتیگتون، وی را بر آن داشت که به مطالعه سیاست های نظامی آمریکا و رابطه ارتش و جامعه بپردازد. او با نگارش کتاب سرباز و دولت طرح نهادی شدن نیروهای نظامی و ضرورت تشکیل ارتش حرفه ای را پی ریزی کرد، با این باور که ارتش منظم تنها راه حل ایجاد " دفاع ملی مناسب" و کنترل موثر کشور است.
برخی از صاحب نظران مسائل آمریکا در انتقاد از هانتینگتون، کتاب سرباز و دولت را نوعی تلاش برای مشروعیت بخشیدن به نگرانیهای امنیت ملی ملی آمریکا می بینند، آن هم در زمانی که اصلاً تصور نمی رفت که آمریکا قدرت برتر جهان خواهد شد. البته در این بین عده ای نیز کتاب هانتینگتون را به منزله دعوتی برای به نظامی گری تلقی می کنند. در حقیقت هانتینگتون با شناخت اهمیت قدرت نظامی در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، ضرورت دفاع ملی را در مقابل کسانی مطرح می ساخت که با نظامی گری مخالف بودند. کتاب سرباز و دولت در زمره نخستین تحقیقاتی است که روابط ارتش، جامعه و دولت را مورد پژوهش قرار داده اند و مبداء گشایش باب جدیدی در مطالعات علوم سیاسی و همچنین آغاز گرایش جدی نویسنده آن به مطالعات استراتژیک به شمار می رود.
هانتینگتون تقریباً در تمام آثار خود به مسائل جهانی از منظر استراتژیک و آن هم بر محور منافع آمریکا می نگرد و ذهنمود می دهد. وی در پایان چهار سال همکاریش با مرکز مطالعات جنگ و صلح دانشگاه کلمبیا(نیویورک) ، سومین اثر پژوهشی خود را با عنوان دفاع مشترک : برنامه های استراتژیک در سیاست ملی منتشر ساخت و چگونگی روند شکل گیری سیاستهای نظامی و رفتار سیاسی را تبیین کرد. وی همچنین در دوران همکاری با دانشگاه کلمبیا به اتفاق یار همراهش زبیگنیو برژینسکی، اثر دیگری را به نام قدرت سیاسی: آمریکا و شوروی منتشر ساخت.در این کتاب، نظامهای سیاسی دو کشور بررسی شده است. ظاهراً هانتینگتون با انتشار این کتاب، زمینه جدید بررسی تطبیقی نظامهای سیاسی را برای تحقیقات خویش انتخاب کرده و متعاقباً نیز با انجام مسافرت های تحقیقاتی به کشورهای ژاپن،هند، شمال شرقی آسیا و آفریقای شمالی مشخصاً مطالعه تطبیقی نظامهای سیاسی کشورها به ویژه کشورهای جهان سوم و همچنین مشکلات آنها را در مسیر ایجاد نهادهای سیاسی ، بیشتر مورد توجه قرار می دهد و چند سال بعد نیز کتاب نظم سیاسی در جوامع در حال تغییر را نتشر می کند.
کتاب فوق، از مهم ترین و موثرترین آثاری است که در زمینه مطالعه تطبیقی سیاست های کشورها بعد از جنگ دوم، منتشر شده و از جمله کتاب های مرجع در رشته علوم سیاسی و مطالعه تطبیقی نظامهای سیاسی محسوب می شود. نویسنده در این کتاب، مهم ترین تفاوت سیاسی میان کشورها را در میزان اقتدار آنها می بیند و نه شکل حکومتشان. به اعتقاد هانتینگتون نظریه پردازان و مجریان نظریه های سیاسی در کشورهای در حال تغییر باید به کارآیی نهادهای سیاسی کشورشان حساس باشند و نه به نوع حکومتی که بر آنها فرمان می راند. آخرین اثر هانتینگتون موج سوم نام دارد. وی در این کتاب ظهور پدیده دموکراسی به عنوان ویژگی بین المللی دهه 90 را بررسی کرده است.
هانتینگتون آثار بسیار دیگری اعم از کتاب و مقاله منتشر کرده که بررسی آنها هدف اصلی این نوشتار نیست لیکن اشاره به این نکته ضروری است که برای هانتینگتون و طرفدارانش، شکست و متلاشی شدن شوروی، موفقیت فلسفه محافظه کاری در سیاست خارجی آمریکا محسوب می شود. وی در پاسخ به این پرسش که آیا پایان جنگ سرد را می توان اتمام مناقشات سیاسی، استراتژیک و ایدئولوژیک تفسیر کرد،نظریه "برخورد تمدن ها" را مطرح می سازد که فاقد خوش بینی نظریه " پایان تاریخ " فوکویاماست.
منبع: نظریه ی برخورد تمدن ها، ساموئل هانتینگتون، تهران: مؤسسه ی چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه
oگروه موضوعی ← علوم انسانی
oنظریه های ارایه شده ← نظریه برخورد تمدن ها
oتاریخ (ارایه نظریه یا بازه زندگی) ← 1927- تا کنون
ما 34 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم