چطور از توانایی و کارایی های مغز برای زندگی بهتر استفاده کنیم؟
قبل از آنكه شروع كنید تمام كنید و پیش از آنكه بروید، به مقصد برسید. پس قبل از تصمیمات خود دوراندیشی كنید و احتمالات و امتدادهای ممكن را ببینید و تدبیر كنید.(1)
مدیریت را از راه مشاهده مدیریت مدیران بزرگ و نقایص مدیران ناموفق بیاموزید.(2)
مسائل بزرگ را در دل مسائل كوچك حل كنید و از طریق حل مسائل كوچك به الگوی مسائل بزرگ دست یابید. (3)
از صفر شروع نكنید. از نقطه پایان پیمایندگان شروع كنید. نقطه شروعتان نقطه تمام دیگران باشد. (4)
اکثر انسانها برای حل مسائل خود متكی به روشهای مردهاند چون اكثراً مردهاند. آزمون و خطا، تقلید كوركورانه، عمل به اولین فكری كه به ذهن میآید، واكنش بر طبق شرطیشدگیها، برخورد خطی و شكننده و سر به سر، غافل از آنكه برخوردهای مرده بازخوردهای مرده در پی دارد. (5)
وضع توانایی و كارایی مغزی انسان میتواند از چوب خط و چرتكه تا سوپر كامپیوتر و ابر كامپیوتر تغییر كند. طبق این مثال، توانایی فعال شده و فعالیت مفید مغزی اكثر انسانها در حد چوب خط و چرتكه متوقف مانده است و این توقف به حالتی مانند زنگزدگی مغز منجر شده است. به آنچه درباره تفكر گفتهام عمل كنید تا زنگهای مغزتان زدوده شود و توانایی آن بالا برود و بلكه جهش كند. میتوانید با گاوآهن زمین را شخم بزنید، گندم بكارید و ماهها منتظر باشید، سپس از آن مراقبت كنید بعد درو كردن و در آسیاب دستی ریختن و آرد كردن و در تنور زدن و نان درست كردن. با زحمات زیاد میتوانید به محصول نان برسید اما از راههای بسیار سادهتری و با یك هزارم از آن زمان و انرژی و هزینه میتوانید نان بخورید و علاوه بر آن از همه غذاهایی كه میخواهید. اما اكثر مردم مثل كسی زندگی میكنند كه همه زندگی خود را صرف تهیه چند قرص نان آن هم از سختترین و بدترین راهها كرده است. از آن مردم نباشید و اگر هستید جدا شوید. برای حل مسائل از بهترین و متناسبترین روشها استفاده كنید. (6)
برای راهاندازی كارها و حل مسائل خطی با دو روش موضوع را اجرا كنید. روش انقلابی و ضربتی، و روش تثبیتی و سیستماتیك. ابتدا اسكلت ساختمان و زیرساخت كلی را برپا كنید و سپس به تكمیل و تزیین ساختمان بپردازید. (7)
فكر را در ذهن بچرخانید. زودهنگام نظر ندهید. هر فكری كه به ذهنتان میرسد زود برای دیگران طرحاش نكنید. حداكثر ایدهها را ببینید و بهترین ایدهها را انتخاب كنید. نظرات خام و غیرمؤثر و سطحی را بیان نكنید و مؤثرترین و غنیترین و پختهترین اندیشههای ممكن را (به تناسب شرایط) بیان كنید. (8)
هر كاری میتوانید بكنید نكنید، حداكثر كاری را كه میتوانید انجام دهید. سقف توانایی شما بالارونده است اگر به سقف برسید و آنرا فشار دهید. (9)
اولویتها را در نظر بگیرید تا گرفتار اولویتهای نابهنگام نشوید. (10)
كارهای تفكری خود را قبلاً در كاغذ تیتر بزنید تا در مغزتان تیتر بخورد. (11)
مسائل را از ریشه حل كنید. شاخ و برگها چندان مهم نیستند. (12)
اگر چیزی را كه میگویید ببینید، چیزی كه از شما شنیده میشود دیدنی میگردد.(13)
برای تحقق یك هدف خانوادگی، هماهنگترین خانواده كاری را بوجود بیاورید و متناسبترین هدف و برنامه را انتخاب كنید سپس چرخه كاری و جریان تفكری را ایجاد نمایید. (14)
در مواجهه با خطر، ابتدا دامنه گسترش خطر را متوقف كنید. نخست جلوی جریان خطر را بگیرید بعد خطرات وارد شده و وارد نشده را تدبیر كنید. (15)
خود را به جواب سیاه و سفید محدود نكنید. بین سیاه تا سفید هزاران رنگ دیگر هم وجود دارد. بین جواب بله و نه، و میشود یا نمیشود هم همینطور. (16)
مشكلات را مسائل ببینید و مسائل را به فرصتها بدل كنید. (17)
فراموش نكنید كه دیگران همانطور مسائل را نمیبینند كه شما میبینید همانطور كه شما هم مثل دیگران نمیبینید. (18)
برای بیل زدن از سوزن استفاده نكنید، سوزن برای دوختن است و بیل برای شخم زدن. بنابراین وقتی كه كاری را به زیر دستان خود واگذار میكنید قابلیتها و تناسبها را در نظر بگیرید. و در نظر بگیرید كه با بیل كارهای زیادی میشود كرد اما بهترین كار آن، هوا را به زمین رساندن است. (19)
از جایی شروع كنید كه دیگران تمام كردهاند. دیگرانی كه معتبر بوده و نتایج كارشان قابل قبول است. از تكرار غیر لازم كارها و روندها اجتناب كنید. (20)
الگوهای موفق در هر زمینهای راهی را طی كردهاند كه احتمالاً شما در آن زمینه میخواهید طی كنید. بنابراین بهتر است از محصول نهایی استفاده كنید. تا حد امكان و بنا بر لزوم از شبیهسازی الگوهای موفق مربوط به كار خود استفاده كنید. (21)
برای عبور از وضعیتهای مختلف از انواع گوناگون سؤال پرسیدن حداكثر استفاده را بكنید. بسیاری از درها، با سؤالات متناسب گشوده میشوند و بسیاری از مسائل فقط از این طریق حل میشوند. (22)
چیزی را كه میگویید، قبلاً ببینید و بشنوید. فقط با لبهایتان حرف نزنید. با چشمها و گوشها و حركاتتان هم حرف بزنید. اگر ببینید چه میگویید چشمهای دیگران نیز به دیدن نزدیك میشود. (23)
قبل از آنكه بخواهید به كسی آموزش دهید، او را بشناسید اگر نشناسید چگونه میتوانید خود را با او هم آهنگ كنید و جای او بگذارید. (24)
منبع: برگرفته از کتاب 360 دکترین و تئوری فراگیر- نظریه های بنیادی ایلیا «میم»
برای دانلود نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید.
ما 14 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم