« ... كاملا نزديك به شومينه نشسته و چرت ميزدم، در خواب ديدم كه چندين رشته دي.ان.اِي. به نحوي بسيار جالب و از نظر علمي كاملا مناسب، درهم پيچيده شدهاند... بعد ساعت، دوازده ضربه نواخت و نيمهشب را اعلام كرد، خيلي خوشحال بودم...
...چقدر من و فرانسيس در مورد يافتن ساختمان دي.ان.اِي. نگران بوديم و حالا، دركمال تعجب و خوشحالي، مساله به نظرم بسيار جالب و حل شدني ميآمد. از خواب بيدار شدم و در همان وضع ماندم، بيدار و خوشحال يك جفت آدنين را ديدم كه پيش چشمانم گرداب مانند در هم پيچيده بود. فقط براي يك لحظه ترسيدم كه مبادا چنين ايدة جالبي اشتباه از آب در آيد... »
نويسنده نقل قولهاي فوق، پروفسور تحصيل كرده هاروارد، «جيمز دي. واتسون» است. وي با اين جملات برق انديشه ايي شبانه را كه منجر به حل بزرگترين معماي حيات شده بود، شرح ميدهد. پرفسور واتسون و همكارانش «فرانسيس اچ .سي.كريك» و «موريس اچ. اف. ويلكينس» بهكمك اين رؤياي زنده موفق به بازسازي مولكول دي.ان.اِي. كه حاوي تمام اطلاعات وراثتي و نقشههاي ساختماني-سلولي يك موجود زنده است، ميشوند و در سال 1962 جايزه نوبل پزشكي را از آن خود ميكنند. واتسون در كتاب خود «نردبان مضاعف» نقل كرده است كه افكاري روشن و مشعشع و مبهم و وهم آلود غالبا به طور بسيار سريع و ضربهاي در مورد راه حل احتمالي مسئله به ذهنش خطور ميكرده و اين افكار در همه حال، موقع بازي تنيس، گردش يا هنگام گذراندن تعطيلات آخر هفتهاي شاد و دلپذير به ذهنش ميرسيده است. و بالاخره روزي آن هم در شرايطي كه فرسنگ ها با آزمايشگاه دانشگاه فاصله داشته است ،رؤيایي غيرمنتظره و ناخواسته در مورد موضوع تحقيقاتش بهذهنش خطور ميكند و مساله آنها را حل ميكند.
در بين دانشمندان چهره هايي وجود دارند كه توانسته اند بهشكل مشاهدات غيرعادي و رؤياگونه موفق به انجام كشفيات بزرگي شوند و در راه پيشرفت بشر جهشهاي بزرگي ايجاد كنند. بعضي از آنها مشاهدات را هم چون «فكري درخشان » توصيف ميكنند و بعضي ديگر چون تصويري آن را ميبينند.
فيزيكدان دانماركي، «نيلز بور» (1885-1962) كه پايه هاي فرضيات اتمي را بنياد گذاشته و مدل اتمي خود را بعد از سالها تحقيق ارائه داده بود؛ بنابه گفتة خودش در خواب ديده بود كه روي خورشيدي از گازهاي سوزان نشسته است. سياره ها با صداهايي زير و مداوم بهسرعت بهطرف وي ميآمدند و به نظر ميرسيد كه همگي وابسته به خورشيدي هستند كه آنها در مدارهايي مشخص به دورش درگردشند. ناگهان گاز، خورشيد و سيارات منقبض و متراكم شدند. بور در اين لحظه از خواب پريد و بلافاصله فهميد آنچه در خواب ديده بود، مدل اتمياش بوده است. نيلز بور بهخاطر اين رؤيا در سال 1922 بهدرجه قداست رسيد و خطاب به علم فيزيك گفت:« من از تو عذر ميخواهم! از نظر من، اين رؤيا، نوعي مشاهدة فوق طبيعي است. صداي وز وز و خش خش پيش از وقوع حادثه، گازي كه متراكم ميشود و تصويري را پديد ميآورد... همة اينها را در رابطه با مساله اي ديگر شنيده بودم».
پروفسور «آگوست ككوله فون استرادوويتس» ( 1829-1896) به عنوان شيميدان در قرن نوزدهم از طريق مشاهدات خود در زمينة پايه هاي شيمي آلي تحولي عظيم ايجاد كرد. وي چهار ظرفيتي بودن كربن را كشف كرد و گفت كه تصوير انقلابي و واقعي ساختمان «زنجير بسته» بنزن بهطور ناگهاني و همانند يك رؤيا به نظرش رسيده بود. اين تصوير رؤيايي، پاية مهم ترين مواد اوليه در صنايع شيميايي است.
دانشمند ديگر كه با الهامات خود به دنياي پزشكي خدمت كرد، پروفسور «اوتو لووي»، فيزيولوژيست و فارماكولوژيست ( 1873 -1961) است. زمينة تحقيقاتي وي، فيزيولوژي متابوليسم و فيزيولوژي و فارماكولوژي دستگاه عصبي خودكار بود؛ وي نيز طي يك رؤيا توانست براي اولين بار نشان دهندة انتقال شيميايي تحريكات عصبي در دستگاه عصبي باشد. تا پيش از آن محققان تصور ميكردند كه اين انتقال به طريق الكتريكي انجام ميشود. در سال 1936 اوتو لووي بهخاطر اين كشف (كه در خواب آنرا دريافت كرده بود) برندة جايزه نوبل پزشكي شد.
چنين تجربههاي دروني چيزيست كه واقعاً براي انسان ها اتفاق ميافتد. نوعي الهام يا ورود انرژي هوشمند از دنياي ناخودآگاه به دنياي خودآگاه، نوعي تجربة عرفاني. اينگونه تجارب در مورد دانشمندان از آنجا كه آنها در تمام لحظات زندگي خود با فرمولها، تئوريها، بحثهاي علمي و سوالات خود بهسر ميبرند، شكل مناسب خود را پيدا ميكند و پاسخ دهندة سوالات علمي آنها ميباشد. ولي اغلب ما چنين جهش هاي آگاهي را هرچند در ابعاد خيلي كوچك در زندگي خود تجربه كردهايم. الهاماتي كوچك كه مانند يك فكر ناگهاني ذهن ما را روشن كرده و پاسخ مساله مان را داده است و در شرايط بحراني به ياري مان آمده است. چنين تجربياتي شادي بخش و منزه كننده روح هستند.
منبع:
فصلنامه علوم باطنی
ما 29 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم