آیا به تجهیزات هسته ای ایران حمله نظامی خواهد شد؟
واکنش جهان در مقابل ایران اتمی چیست؟
همانطور كه در گفتار «ایران هستهایی و واكنش جهانی» ذكر شد، امكان ندارد كه (در نهایت) آمریكا و متحداناش ایران اتمی را بپذیرند و بنابراین در مسیر خلع توان هستهایی ایران حركت خواهند كرد. چه از طرق محسوس چه نامحسوس چه ناگهانی! حالا در این نوشته میخواهیم ببینیم كه جبهه آمریكا كه مركب از آمریكا و همه دوستان و متحدان اوست چگونه در جهت خلع توان هستهای ایران گام خواهند برداشت.
از همان زمانی كه مذاكرات جریان داشته و حتی از سالها قبل از آن، جریان برخورد با ایران همچنان وجود داشته است منتهی این برخورد غالباًاز جنس نامحسوس بوده است. اخبار و رسانهها عموماًتوانایی نشان دادن وجوه محسوس و آشكار وقایع را دارند. در همان زمانی كه اروپا با ایران در حال مذاكره و مصالحه است آمریكا مشغول بررسی راههای تهاجم محدود به ایران است. وقتی كه تروئیكای اروپایی از روند مذاكرات اظهار (اندكی) امیدواری كرد آمریكا با ناتو در حال رایزنی بود و نحوه تعامل خود را با ناتو، در صورت ضربه زدن به ایران بررسی میكرد. در حال حاضر هم آمریكاییها و مخصوصاً اسرائیلیها گزینههای متعددی را برای پرداختن به مساله هستهایی ایران در دست دارند. نكتهایی كه در اینجا میخواهم بر آن تأكید كنم این است كه پرداختن به این گزینهها سیر خطی و ممتد ندارد. یعنی آن طور كه به غلط تصور میشود پیش نمیرود. تصور عمومی این است كه آمریكاییها مثلاً میگویند ما پنج گزینه داریم اگر اولی نشد، دومی، اگر دومی نشد، سومی و الاآخر. این تصور اشتباه است. به نظرم آنها در آن واحد دارند از همه گزینهها استفاده میكنند و راه حلهای خود را به موازات همدیگر پیش میبرند. مذاكره، با آمادگی آنها برای ضربههای نظامی همزمان است و این دو با راه حل جنگ روانی، تحریم سیاسی و سپس اقتصادی و دیگر گزینهها همراه است. به همین دلیل لازم است كه دفاع و تقابل مسئولین هستهایی ایران همزمان در جبهههای مختلف باشد. خوب، حالا ببینیم كه گزینههای مختلف برخورد آمریكا و متحداناش با ایران كدامها هستند.
یك. یكی از پایههای موفقیت هر واكنش تهاجمی یا دفاعی، میزان اطلاعات است بنابراین هم اكنون آمریكاییها و دوستان آنها شدیداً مشغول فعالیتهای جاسوسی و اطلاعاتی (پیرامون مشخصات و مختصات توان هستهایی و نظامی ایران) هستند. آنها برای كسب اخبار بیشتر و دقیقتر هر كاری كه لازم بوده و لازم باشد انجام میدهند. بعضی از بازرسان و ناظران آژانس بین المللی انرژی هسته ایی، از عناصر مطلوب اینكار محسوب میشوند اما كار جاسوسی، عناصر متنوع تری را شامل خواهد شد. نفوذ آنها به درون تأسیسات، استفاده از بعضی از عوامل سفارتی و امكانات دیپلماتیك، آزمون بعضی از كارمندان و دست اندركارانِ … میتواند از جمله تلاشهای قابل توجه اطلاعاتی باشد. لازم است كه مسئولان امر دقت بالایی را در این موضوع مبذول دارند چون در دنیای كنونی اگر قرار باشد هر برنامه نظامی یا سیاسی انجام شود، پشتوانه اطلاعاتی خاص خود را میطلبد و آنها تجربه و تخصص زیادی در كارهای اطلاعاتی دارند. البته ابزار و روشهای جمع آوری اطلاعات خیلی بیشتر از این هاست و من شك دارم به بیشتر از اینها اشاره كنم. در بیشتر روشهای پیشرفته جاسوسی، تخلیه اطلاعات با تكیه بر تكنیكهای نامحسوس و غیر مستقیم صورت میگیرد.
دو. ماه هاست كه آمریكا و به موازات آن، اسرائیل، مشغول آماده شدن برای وارد كردن ضربههای نظامی و مستقیم به ایران هستند. این را هم منطق میگوید، هم تحلیل علائم و خبرهای جسته گریختهایی كه البته بعضی شان صرفاً جنبه جنگ روانی دارند. ضربه نظامی میتواند از طرق مختلفی اتفاق بیفتد. بمباران، موشك باران، راههای زمینی، نفوذ عناصر ضربه زننده به داخل تأسیسات و یا چند روش ظریف دیگر.
البته گزینه حمله متعارف نظامی به تأسیسات هستهایی چه از جانب آمریكا و چه از طرف اسرائیل دارای موانع متعددی است كه باید دید آنها در صورت حمله، چگونه به حل این موانع پرداخته اند.
نامعلوم بودن قطعی توان پاسخگویی ایران، در صورت حمله نظامی خارجی یكی از این موانع است. آنها دقیقاًنمی دانند كه در صورت ضربه نظامی، ایران چكار خواهد كرد. آیا رفتار ایران بر اساس مصلحت اندیشی و كاهش خطر خواهد بود یا ممكن است ایران شیوه انتحاری در پیش گیرد.
آیا هدف قرار گرفتن ایران میتواند شروعی برای زنجیرهایی از هدف قرار گرفتنهای دیگر باشد. زنجیری كه اگر حلقه اول آن ایران است لابد حلقه دوم آن اسرائیل و دیگران است؟ دیگرانی كه بعضی شان خیلی به ایران نزدیك هستند و بعضی شان دورتر از فاصله بین ایران و اسرائیل اند!
بعد از ضربه زدن به ایران، بعید است كه گروههای حامی و دوستدار ایران، در عراق، افغانستان، جنوب لبنان و در درون مناطق اشغالی و حتی در دل آمریكا و اروپا، از خود واكنش نشان ندهند. و خوب، این روزها دنیا پر است از واكنشهای انتحاری و دل به دریای آتش زدن.
مشكل دیگر، معلوم نبودن مختصات و پراكندگی تأسیسات هستهایی ایران است. ایران از قبل این را میدانسته (چون مثلاً بمباران تأسیسات هستهایی عراق را در سال 1360 دیده و بنابراین موضوع را تدبیر كرده است) به زعم آنان، تأسیسات ایران در نقاط مختلف این كشور پهناور پراكنده است بنابراین شناسایی این مراكز در روی زمین و زیر زمین مقدم بر هر اقدام نظامی است. حمله نظامی به تأسیسات هستهایی ایران، اقدامی با هزینه سنگین و پیامدهای خطرناك تا بسیار خطرناك محاسبه میشود بنابراین اگر آنها بخواهند به چنین اقدام خطرناك و هزینه داری دست بزنند، منطقاً باید این كار را یكجا و در یك زمان انجام دهند نه در زمانهای مختلف. به همین دلیل شناسایی دقیق مشخصات تأسیسات هستهایی ایران ضرورتی است كه پیش از هر حمله احتمالی، خودنمایی میكند.
اگر حمله نظامی به ایران را به مثابه «پرتاب نیزه» تلقی كنیم همین حمله به نوعی پرتاب سوزن تلقی خواهد شد به بعضی از كشورهای دیگر. در بمباران تأسیسات هستهایی ایران شاید بتوان گفت كه كشوری مانند پاكستان از بعضی جنبهها خوشحال میشود (مثلاً از اینكه یك همسایه اتمیاش كمتر میشود) اما از زوایای دیگر فشاری مانند فرو كردن سوزن را تجربه خواهد كرد و بنابراین قبل از چنین حملهایی میتواند بعنوان یك عامل قابل محاسبه محسوب شود. اگر قرار باشد آمریكا بتواند با زور و قدرت نظامی، زیربنای توان هستهایی و ماشین نظامی ایران را نابود كند پس ممكن است (البته با احتمالی بسیار ضعیفتر) همین كار را با پاكستان هم بكند. چه بسا برای این اتفاق برای هر كشور دیگری مانند عربستان و مصر (در آینده) یا برزیل و كره شمالی هم بیفتد. بنابراین چنین كشورهایی كه تعداد شان هم كم نیست یك عامل محاسبهایی شمرده میشوند كه اگر چه وزن شان زیاد نیست اما به هر حال یك عامل و مانع به حساب میآیند.
از طرفی چنین تهاجمی در حكم سوزن (نه نیزه) زدن به روسیه است. ایران جزء آخرین متحدان استراتژیك روسیه بوده و صنعت هسته اییاش در ارتباط با روس هاست. وارد آمدن چنین ضربهایی به روسیه میتواند علاوه بر كاهش قابل توجه اعتبار روسیه در جهان، یكی از امكانات بزرگ و استراتژیك را از روسیه بگیرد.
وقتی دنیا ببیند كه نتایج سالها زحمت روسها در ایران در عرض چند لحظه نابود میشود و به عبارتی روسها توان و عرضه دفاع از محصولات (توان سرویس پس از فروش) خود را ندارند، صنعت و صادرات نظامی روسیه و بویژه تكنولوژی هستهایی روسی تا حد زیادی بیاعتبار میشود. اگر آمریكا، انگلیس یا فرانسه در جایی راكتور بسازند، نابودی این راكتورها كار هر كسی نخواهد بود. اما روسیه چطور؟
شاید این یكی از دلایلی باشد كه روسها حاضر شدند موشكهای ضد هوایی مخصوص را به ایران بفروشند و چه بسا كارهای دیكری هم كردهاند كه كسانی كه باید بدانند لابد میدانند. البته من شخصاً فكر نمیكنم كه روسیه مصمم باشد كه ایران به یك كشور هستهایی تمام عیار تبدیل شود. زیرا در این صورت روسیه همسایهایی خواهد داشت كه اگر روزی دشمن شود یا بر سر مسالهایی مانند سهماش در دریای خزر از كوره بدر رود بحران بوجود میآورد. و مسائل دیگری از این دست.اما از سوی دیگر روسیه منافع زیادی از داستان هستهایی شدن ایران میبرد كه در اینجا فرصت توضیح آن نیست. به عبارتی روسیه خیلی میل دارد كه داستان هستهایی ایران پیچیده و طولانی شود و ایران هم هستهایی شود اما تا حدی كه خودش قادر به تولید محصولات خطرناك نباشد. عملكرد روسیه در این بازی بر اساس یك ضرب المثل انگلیسی است كه میگوید «تمام هنر در این است كه انسان از یك آشفته بازار به هم ریخته حداكثر استفاده را ببرد» به نظرم حتی یكی از نقاطی كه ممكن است از آن ضربه بخوریم خود روسیه است. اگر روسیه بنابر تغییر شرایط و كسب امتیازهایی ناگهان در مواضع و دیدگاههای خود چرخش كند میتواند تا حد زیادی مشكل ساز شود آیا ما چنین احتمالی را تدبیر كرده ایم؟
اگر از بحرانهای احتمالی در عراق، افغانستان و در درون سرزمینهای اشغالی، در صروت حمله نظامی به تأسیسات هستهایی ایران بگذریم به نقطه دیگری میرسیم كه اگر دستخوش بحران شود میتواند لااقل بطور موقت آشفتگیهایی را در سطح منطقه و در سطح بین المللی بوجود آورد. این نقطه خلیج فارس است. ایران توانایی مانورهای خطرناك متعددی را در حوزه خلیج فارس دارد. این مانورهای احتمالی بعلاوه وحشت و واكنشی كه سران عربی حوزه خلیج فارس از آن دارند دو عامل دیگری است كه در محاسبات و تحلیلهای پیرامون حمله احتمالی به ایران باید در نظر داشت.
خوب حالا فرض كنید آمریكا و دوستان به این نتیجه میرسند كه در صورت حمله به تأسیسات ایران، واكنشهای ایران بر اساس مصلحت اندیشی و ضرر هر چه كمتر خواهد بود. اگر آنها امروز به این نتیجه برسند امشب ضربه خود را خواهند زد.
و اگر آنها فرض كنند كه واكنش ایران خشونت آمیز خواهد بود حمله را به عنوان آخرین گزینه و در بهترین زمان ممكن به عقب میاندازند. طی این فاصله زمانی آنها تلاش خواهند كرد كه امكان هرگونه تحرك فوق العادهایی را از ایران بگیرند بنابراین در طول این زمان فعالیتهای اطلاعاتی و شناسایی اوج خواهد گرفت، تحریمهای سیاسی و اقتصادی تشدید خواهد شد، تلاش برای افزایش نارضایتی درونی چند برابر خواهد شد، تدابیر ایمنی و پیشگیرانه فشردهایی در اسرائیل (مثلاًدیوار دفاع موشكی یا برخورد با حماس و حزب و الله )، عراق، افغانستان و حوزه خلیج فارس به اجرا در خواهد آمد. افكار عمومی جهانی به سمت معلوم راهبرد خواهد شد و از حساسیتهای روسیه و چین و دیگر بازیگران كم شده، آنگاه زمینه برای ضربهای وسیع و استراتژیك فراهم میشود. و ما باید اینها را از حالا بدانیم و ای كاش از دیروز و دیروزها بر آنها واقف بودیم. در اواخر تابستان 1384 در مقاله بازیهای هستهایی عرض كردم كه گذشت زمان آن هم در حالت توقف فعالیتهای هستهایی و بلاتكلیفی شدیداً به زیان ماست.
ما یا از ابتدا نباید وارد مقوله توان هستهایی میشدیم یا حالا كه شده ایم و بیش از نیمی از راه را رفته ایم باید تا آخرش برویم. وضعیت تعلیق و بلاتكلیفی ما را از بازیهای پشت پرده عقب نگه میدارد.
گزینه دیگری كه آمریكا و متحداناش ممكن است در برخود با مساله هستهایی ایران در پیش گیرند چیزی است كه آن را «جنگ خاموش» مینامم. در جنگ خاموش كه تا حدی به جنگ سرد شبیه است اما تفاوتهای زیادی با آن دارد، رابطه ایران با غرب گسترش یافته و به تبع آن حضور آنها در ایران و تهران افزایش مییابد. در این مدل از جنگ روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر قرار میشود اما زمینههای لازم برای كودتای نرم و موازی فراهم میشود. بجای آنكه سر دشمن بریده شود او را با شیرینیهای خوشمزه و كنسروهای بسته بندی شده كه تركیبات آنها دقیقاً مشخص نیست به تدریج سرنگون میكنند. جنگ خاموش شبیه به مراسم عروسی است اما این عروسی در اصل، مجلس عزاست و در آن دارند مردهایی را به سمت قبرستان تشیع میكنند.
منبع: برگرفته از کتاب 360 دکترین و تئوری فراگیر- نظریه های بنیادی ایلیا «میم»
برای دانلود نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید.
ما 26 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم