راه حل مسائل تمدنی، فرهنگی و دینی امروز چیست؟
آیندۀ تمدنها، جهان و انسانها چگونه خواهد بود؟
وجوه اشتراک ادیان مختلف چیست؟
آیا می شود ادیان بزرگ اسلام، مسیحیت، یهود و هندوئیسم و ... را به هم نزدیک کرد؟
«عدهای به سوی قله روان شدند، همه از یك جهت بالا نرفتند. بعضی از غرب كوه و بعضی از شرق كوه و بعضی از نقاط دیگر. اندكی از آنان به قله رسیدند و بسیاری در بالا رفتن تا دامنهها و صخرهها موفق شدند. در آخر هر كس شرحی از صعود خود را بیان كرد. عجیب نیست كه این شرحها به هم شبیهاند. همه آنها به زبانهای مختلف درباره یك حقیقت گفتند. گرچه روشهایشان گاهی با یكدیگر متفاوت بود اما منظور همه صعود بود و به قله رسیدن. و این چنین، روایتهای گوناگونی از حقیقت و اسرار حق پدیدار شد كه همه به هم شبیهاند. »
ایلیا «میم»
یکی از اتهاماتی که دربارۀ ما مطرح میشد این بود که ما میخواهیم اسلام را با ادیان دیگر و بویژه دین مسیحیت و یهود تلفیق کنیم. طرح این اتهام عللی داشت و مثل بخش اعظم شایعات كه بی پایه و كذب بودند، چندان بی اساس نبود. یکی از علل به وجود آمدن چنین اتهامی محتوای دو سخنرانی عمومی از بنده بود.
مخاطبان ما از اقشار و ادیان مختلف بودند بنابراین در حرفهایم علاوه بر آیات قرآن به آیات کتاب مقدس، انجیل، گیتا و کتب مقدس ادیان دیگر هم اشاره میکردم و این رفتار مولد این تصور بود که نکند ما میخواهیم ادیان را با هم تلفیق کنیم. دلیل دیگر آن مأموریت رسمی و آشکاری بود که ما در شرح وظیفۀ بسیاری از مراکز و موسسات و تشکلهای وابسته تعریف کرده بودیم. طوری که یکی از خطوط شرح وظیفۀ اکثر این مراکز و افراد، نزدیکی ادیان مختلف بویژه ادیان بزرگ و مذاهب درونی آنها به همدیگر بود. در تعدادی از جلسات عمومی هم به تدریج به همین موضوع پرداختیم. واحد متمرکزی هم برای آن فعال شد. یك مركز راهبردی برای نزدیكی ادیان و مذاهب به یكدیگر. این مركز در كنار مراكز راهبردی دیگر فعال شد. واحدهایی مانند مركز راهبردی بررسی فرقهها و جریانات معنوی...
بر اساس این رویکرد ما عموماً از اشتراکات ادیان حرف میزدیم تا از اختلافات؛ و واقعاً اشتراکات ادیان برای کسانی که میخواهند ببینند، آنقدر زیاد است که با اختلافات اندک میان آنها قابل مقایسه نیست. کتاب هایی هم که موسسات ما چاپ میکردند مربوط به معلمان همۀ ادیان بود. اسلام، مسیحیت، یهود، هندوئیسم و بودیسم.
تلاش هم کردیم با دیگر واحدهایی که در ایران و كشورهای دیگر در این باره فعالیت میکنند، همکاری داشته باشیم اما متأسفانه چون مبنای عمل اکثر آنها پول و کار اداری بود، تلاشهایی مرده و عقیم و کم اثر به نظر میرسیدند. ضمن اینکه آنها به ما به چشم بدبینی نگاه میکردند. باورشان نمی شد که جمعی بیایند و بدون اینکه از جایی پول یا دستور گرفته باشند و به دولتی وابسته باشند، در زمینۀ نزدیکی ادیان کار کنند.
در همان سالهای اول وقتی نظریۀ برخورد تمدنهای هانتینگتون را شنیدم، نظریۀ ازدواج تمدنها را مطرح کردم. اما این نظریه به محض مطرح شدن خود با آنکه در محدودۀ کوچکی در حد یکی دو سخنرانی طرح شده بود واکنشهای شتابزدهای را با خود به همراه آورد. این فقط یک نظریه در بارۀ آیندۀ تمدنها و در بارۀ راه حل مسائل تمدنی، فرهنگی و دینی امروز بود در کنار نظریههای دیگری که بنده مطرح کرده بودم اما ما سازوکارهای منظمی را برای تحقق نظریۀ ازدواج تمدنها [پیوند تمدن ها] راه اندازی نکردیم بلکه این را روندی میدانستیم و هنوز هم میدانم که به تدریج و خودبخود محقق خواهد شد. این چیزها تدریجاً زمینۀ این اتهام و شایعه را به وجود آورد که ما قصد داریم ادیان مختلف را یکی کنیم. میگفتند ما اسلام مسیحی [مسلمانان مسیحی]، اسلام یهودی، اسلام آمریکایی و غربی و اسلام هندویی و بودایی و شرقی را میخواهیم راه اندازی کنیم اما این اتهامات دروغ بود.
منبع: برگرفته از کتاب 360 دکترین و تئوری فراگیر- نظریه های بنیادی ایلیا «میم»
برای دانلود نسخه پی دی اف اینجا کلیک کنید.
ما 26 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم