انرژی حیاتی، جنبه نادیدنی هستی است كه جهان را شكل می دهد و همه چیز را به جنبش در می آورد . این انرژی قابل دیدن و لمس كردن نیست، اما مانند هوایی كه تنفس میكنیم ما را در برگرفته و موجب ایجاد توازن در روح ، روان و جسم ما میشود.
اُرگُن چیست؟
بین سالهای 1936 و 1940 « ویلهلم رایش » ادعا کرد انرژی حیاتی و کیهانی ای را کشف کرده که در همه جا حضور دارد و همه چیز را به جنبش در می آورد و در اصل ، این انرژی کل جهان را شکل داده است. وی ادعا می کرد این انرژی قابل دیدن و لمس کردن نیست اما مانند هوایی که تنفس میکنیم ما را در برگرفته است . « ویلهلم رایش » نام این انرژی حیاتی را« اُرگُن » گذاشت .
رایش اعتقاد داشت این انرژی در همه جای اتمسفر حضور دارد و قابل انباشته شدن است. او برای آزمایش و تحقیقات بیشتر در مورد اُرگُن جعبه ای به نام « انباشتگر اُرگُن» ساخت . جنس پوشش خارجی جعبه از مواد آلی و جنس داخل آن از فلز بود . رایش اعتقاد داشت این جعبه ارگن موجود در اتمسفر را جمع آوری میکند . او می گفت اگر شخصی درون این انباشتگر اُرگُن بنشیند سلامت و شاداب خواهد شد. این انرژی حیاتی حتی قادر است در درمان بیماران سرطانی مؤثر واقع شود .
بیوگرافی « ویلهلم رایش »
« ویلهلم رایش » در تاریخ 24 ماه مارس سال1897 در بخش آلمانی – اکراینی اتریش دیده به جهان گشود . پدرش کشاورز بود و به همین دلیل ویلهلم سال های اول زندگی خود را در طبیعت گذرانده بود و به علم طبیعت و بیولوژی بسیار علاقه داشت . در زمان جنگ جهانی اول در ارتش استرالیا مشغول شد سپس به مدرسه پزشکی دانشگاه وین رفته و در سال 1922 فارغ التحصیل شد . ویلهلم فوق لیسانس خود را در رشته اختلالات عصبی و روانی از کلینیک دانشگاه روان درمانی و اختلالات عصبی دریافت نمود . در سال 1920 ، یکی از اعضای انجمن روان درمانی وین شد . رئیس این انجمن در آن زمان ، « زیگموند فروید » بود .
از سال 1924 تا سال 1930 در مؤسسه روان درمانی وین موقعیت های شغلی بسیار مناسبی داشت . سه سال در برلین بود و به همین منوال پست های خوبی را به دست آورد. در سال 1934 به دلیل بحث ها و مشاجراتی که در زمینه ایده ها و تئوری های ویلهلم در انجمن بینالمللی روان درمانی پیش آمده بود وی را از انجمن اخراج کردند . در آن زمان هیتلر قدرت را در دست داشت و از آنجایی که ویلهلم یک یهودی بود و برای نازی ها کمونیست به حساب می آمد ، مجبور بود برلین را ترک کند نازی ها کتاب ها یش را سوزاندند . او از گروه کمونیست ها اخراج شد و بعدها هم گروه سوسیالیست ها به علت ایده ها و نظریات افراطی اش او را از گروه پس زدند .
از سال 1934 تا سال 1939 در مؤسسه روان درمانی دانشگاه «اسلو » نروژ به کار تحقیق و بررسی مشغول شد . در همان زمان بود که ادعا کرد انرژی اُرگُن را در شکل میکروسکوپی اش مشاهده کرده است .
در سال 1939 به نیویورک نقل مکان کرد . رایش برای اولین بار انرژی اُرگُن در اتمسفر را در نیویورك مشاهده کرد و اولین انباشتگر انرژی اُرگُن خود را نیز در همانجا ساخت .
او در سال 1942 ، انستیتو اُرگُن را در «مین » در زمینی تأسیس کرد و از آن پس انرژی اُرگُن را « اُرگُنون » نامید .
ویلهلم رایش در میان محققان و روانکاوان ، بسیار مشهور بود و پس از نوشتن کتاب « تجزیه و تحلیل شخصیت » و ارائه تئوری هایی در زمینه روانکاوی مشهورتر هم شد و نظریات و تئوریهایش مورد پذیرش جوامع علمی قرار گرفت . اکثر تئوریهای رایش رابطه میان مغز و سلامتی جسمی و فیزیکی و سرکوبی جنسی و اختلالات عصبی - روانی را نشان میدهد . رایش میان حالتهای منفی مغز و بیماری های فیزیکی که به دنبال آن ایجاد می شود ارتباط مستقیمی پیدا کرده بود . او اعتقاد داشت بسیاری از اختلالات عصبی از طریق آزاد سازی تنش ماهیچه ای درمان میگردد . او اولین درمانگری بود که بیماران را تشویق به جیغ زدن، گریه کردن و تخلیه فیزیکی احساساتشان میکرد . روش وی امروزه در روان درمانی متداول و معمول شده است .
زمانی که رایش به آمریکا نقل مکان کرد علاقه چندانی به درمانگری ، بیولوژی و فیزیک نداشت و انرژی حیاتی همه فکر و ذکرش بود.
کشف انرژی اُرگُن
در سال 1934 ، ویلهلم رایش اکثر وقت خود را در آزمایشگاه میگذراند . او به دنبال مشاهده ملموس تر فیزیکی نظریه فروید درباره مسایل جنسی و ارتباط آن با تئوری های سایکولوژی و فیزیولوژی خود بود . به همین منظور ، آزمایشاتی برای اندازهگیری و سنجش اندام ها و ارگان های جنسی طراحی نمود . تحقیقات و آزمایشات رایشن نشان داد با افزایش تحریکات جنسی ، شارژ الکتریکی روی سطح آن اندام افزایش مییابد . در حالیکه تنش ، اضطراب و سایر احساسات منفی با کاهش شارژ الکتریکی اندام جنسی همراه است .
رایش تصمیم گرفت این اثر را روی میکرو ارگانیسم ها هم آزمایش کند. اولین سری آزمایشات را « آزمایشات بیون » نامید . رایش می خواست عکسالعمل موجودات تک سلولی ( آمیبها ) را مورد مطالعه قرار دهد . برای اینکار از یک نوع متداول آمیب به نام «پروتوزآ » استفاده کرد . او برگ چمنی را به مدت 10 تا 14 روز در آب گذاشت . بیولوژیست ها اعتقاد دارند پس از گذشت این زمان ، هاگ ها آمیبی در پروتوزا را شکل میگیرد . رایشن مسایل را به شکل دیگری می دید. او میگفت زمانی که نسج بافته گیاه در لبه برگ به آمیبی تجزیه میشود ، ساختارهای « وسیكولار » متورمی را شكل می دهد و از گیاه جدا میشود. در نهایت حالتی به وجود میآید که ساختار آنها تقریباً غیر قابل تشخیص از ساختار آمیب میشود . رایش با توجه به مشاهدات خود تئوری ای را معرفی میکند که براساس آن تئوری پروتوزاها از هاگ ها در هوا گسترش نمی یابند بلكه پهنه برگ پوسیده میشود . او این فرآیند را« وسكولز » نام نهاد و تئوری یک مرحله انتقالی از موجود غیر زنده بیون های زنده را معرفی كرد .« رایش » تصمیم گرفت این اثر را روی موادی غیر از برگ یعنی عناصر آلی ( اورگانیک ) یا غیر اورگانیک هم مورد بررسی قرار دهد .او در مشاهدات خود بیون دو نوع خاص را طبقه بندی نمود .
یکی « پا - بیون ها » كه آبی رنگ هستند و دیگری « تی _ باسیلی » . این دو نوع بیون تأثیری محرک بر یکدیگر دارند . رایشن میگفت : تی - باسیلی در حضور پا - بیون مرتعش شده ، می چرخد و در نهایت بی حرکت میشود . ویلهلم در یکی از کشتهای آزمایشگاهی خود از ماسه اقیانوس حرارت داده شده استفاده کرد و در حالت خنثی ، بسته بیونهای ماسهای را که نامشان «ساپا –بیون » بود، مشاهده نمود . این بیون ها آبی پررنگ بودند و تأثیر قدرتمندی برروی پروتوزا ، تی - باسیلی و سلولهای سرطانی نسبت به سایر پابیونها دادند . ویلهلم ادعا میکرد زمانیکه این ها كنار هم در یک سلول سرطانی قرار بگیرند، سلول ها را در یک فاصله 10 میکرونی میکشند و یا از قدرت آن میکاهند . زمانیکه رایشن به مدت 4 هفته ساپا - بیونها را مشاهده کرد ، چشمانش آماس كرد و متورم شد . او متوجه شد تورم های ایجاد شده توسط تشعشعاتی ناشی از ساپا - بیونها بهوجود آمده است . او تصمیم گرفت ساپا - بیونها را در تاریکی مشاهده کند . نتایج حاصله برایشن خیلی عجیب بود. مشاهدات در تاریکی گاهی حالتی غیر طبیعی داشتند . زمانی که چشم هایش به تاریکی عادت میکرد ، اتاق به نظر آبی - خاكستری میآمد . بخاراتی شبیه مه می دیدم . رگه هایی از نور آبی و نقطه هایی که به سرعت در اطراف حرکت میکردند. وی این تشعشعات آبی رنگ را انرژی حیاتی یا اُرگُن نامید .
انباشتگر اُرگُن
بعد از آنکه رایش انرژی ارگن را برای اولین بار مشاهده کرد ، تصمیم گرفت وسیله ای بسازد که بتواند تشعشعات این انرژی را ذخیره كند . او می دانست که فلزات انرژی را منعکس و مواد آلی آنرا جذب میکنند . بر همین اساس جعبه ای ساخت که دیواره های داخلی آن از جنس فلز و پوشش خارجی آن از جنس مواد آلی بود . در یک طرف این جعبه دریچه ای تعبیه و لنزی در آن قرار داده شده بود . به طوری كه می توانست درون جعبه را از داخل آن لنز مشاهده کند . « رایشن » ادعا میکرد ساپا - بیونها را جذب کرده است و او جعبه را از هم باز کرد و بخش فلزی آن را در آب فرو برد و از پارچه کتان جدیدی برای آن استفاده نمود. همه چیز را در معرض هوای باز قرار داده بود تا کاملاً پاکسازی شود . زمانی که مجدداً جعبه را بست باز هم انرژی اُرگُن قابل مشاهده بود . جعبه دیگری ساخت و آنرا در اتاق دیگری که فاصله زیادی از جعبه اول داشت، قرار داد ولی باز هم انباشت انرژی اُرگُن در جعبه جدید قابل مشاهده بود . او تئوری خود را چنین توصیف کرد که انرژی اُرگُن در همه جا حاضر است و جعبههای انباشتگر ، در هر جایی که باشند اُرگُن را انباشت میکنند . « ویلهلم » نام این جعبه ها را « انباشتگر انرژی اُرگُن » نامید .
روشهای سنجش و مشاهده انرژی اُرگُن
رایش می دانست که برای اثبات ادعاها یش باید از روش های علمی و قابل مشاهده استفاده کند و خیلی زود روش هایی علمی برای سنجش انرژی اُرگُن پیدا کرد . رایش اعتقاد داشت انرژی اُرگُنی که از ساپا - بیونها ساتع میشود باعث تیرگی و كدری فیلم ، شارژ استاتیک عایق ها و شارژ مغناطیسی فولاد میشود . او دستگاهی برای سنجش اُرگُن به نام« اُرگُنو اسکوپ» طراحی و اختراع نمود که ادعا میکرد انرژی اُرگُن موجود در آسمان و بین ستارگان را جذب میکند .
رایش با استفاده از سیم پیچ تسلا و بشقاب های فلزی که می توانستند سطح انرژی بین افراد و اشیاء را محاسبه کنند ، دستگاه «اندازه گیری میدان انرژی اُرگُن » را طراحی کرد. از کارهای دیگر رایش ساخت « نمایشگر پالس های انرژی اُرگُن » بود که ادعا میکرد پالس های میدان انرژی، یک گوی فلزی بزرگ را که از پاندولی آویزان شده است، نشان میدهد . رایش دریافت ، فضای درون انباشتگر اُرگُن در روزهای آفتابی که شارژ اُرگُن در سطح زمین قوی تر است، خود به خود درجه حرارت بالاتری نسبت به محیط اطراف خود پیدا میکند . این اثر در روزهای بارانی و طوفانی که شارژ اُرگُن زمین ضعیفتر است دیده نمیشود .
در سال 1940 ویلهلم رایش قرار ملاقاتی با آلبرت اینشتن داشت. او قرار بود در مورد یافته هایش و اثراتی که بدان ها دستیافته با « اینشتین »صحبت کند . اینشتین هم به مسئله تفاوت درجه حرارت اشاره نمود و درمورد یافته های رایش به وی گفت اگر درستی ادعاهایش ثابت شود همانند بمبی بزرگ خواهد بود . خیلی زود اینشتن بدین نتیجه رسید که این پدیده بهوسیله انتقال جریانات حرارتی اتاق ایجاد میشود او نهایتاً از همکاری با رایش خودداری نمود .
خواص و اثرات انرژی اُرگُن
رایش میگفت انرژی اُرگُن ، تشعشعاتی آبی رنگ است که در همه جای جهان وجود دارد و از مواد ارگانیک و ساختارهای زنده ساتع میشود . این انرژی قابل انباشت شدن ، جذب شدن و قابل اندازهگیری است . بین سالهای 1937 و 1939 ، رایش آزمایشاتی را روی 178 موش سالم انجام داد . وی دریافت ، تعداد مرگ ومیر در گروهی که به آنها تی - باسیلی تزریق شده بود، نسبت به گروهی که به آنها پا - بیون تزریق شده بود، بیشتربود. از بین 30 موشی که در اثر تزریق تی - باسیلی مرده بودند 20 موش دارای سلولهای سرطانی شده بودند، یعنی ، تی - باسیلی به عنوان عامل سرطان عمل کرده است .
در اوایل دهه 1940 ، رایشن متوجه شد که تی - باسیلی هم در خون افراد سالم و هم در خون بیماران سرطانی وجود دارد ولی در بیماران سرطانی سریع تر و راحت تر رشد میکند . او همچنین دریافت که سلول های قرمز در بیماران سرطانی خیلی سریع تجزیه میشوند و در هنگام شکلگیری به صورت دانه های ریز و چروک و منقبض هستند در مقابل دانه های متحدالشکل بزرگ در افراد سالم . او یافته های مشابهی در مدفوع و ترشحات مهبلی بیماران هم مشاهده کرد . او میگفت از طریق شناسایی تی _ باسیلی در خون افراد میتوان خطر سرطان را در آنها شناسایی کرد . البته شایان ذکر است در آن زمان هیچ کسی بدین شكل در مورد سرطان و سلولهای سرطانی تحقیق نكرده بود تا اینكه در سال 1955 مركز آسیب شناسی سرطان صورت کلاسیک این کار را انجام داد .
رایش و همکارانش کارهای تحقیقاتی خود را در زمینه انرژی حیاتی متوقف نساختند . بین سالهای 1941 و 1943 ، ویلهلم 15 مورد بیمار سرطانی پیشرفته داشت . 3 نفر از آنها در زمان برآورد شده توسط پزشکان فوت کردند ، 6 نفر ، 5 تا 12 ماه بیشتر از مدت مورد نظری که پزشکان تخمین زده بودند زنده ماندند و بقیه افراد به حیات عادی خود ادامه دادند . رایش در سال 1943 مقاله ای در ارتباط با این پژوهش به چاپ رساند . او در مقاله خود اذعان داشته بود که اُرگُن باعث تسکین درد بیماران شده و اکثر بیمارانی که از انرژی حیاتی بهرهمند شدهاند از مورفین کمتری استفاده کرده و یا گاهی اصلاً نیازی به مورفین نداشتهاند .
اُرگُن مرگبار ( DOR) یا اورانور
با آغاز جنگ کره در اوایل دهه 1950 ، رایشن امیدوار بود با کمک ویژگی های انرژی اُرگُن از آن در کمک به آسیب دیدگان جنگ استفاده کند . او فکر میکرد اُرگُن می تواند در برابر تشعشعات سمی، کار تلقیح را انجام دهد . او موش هایی را که در معرض تشعشعات اتمی قرار گرفته بودند مورد آزمایش قرار داد . ژانویه 1951 بود ، رایشن پیش از آغاز آزمایشاتش ، مقدار یک میلی گرم واحد رادیوم خالص در انباشتگر اُرگُن قرار داد تا عکسالعمل آن را مشاهده کند . خیلی زود متوجه شد که هوای اتاق حالتی ناراحت کننده پیدا کرده است . متوجه شد که در اثر تشعشعات رادیوم فضای اتاق آلوده شده است . افراد آزمایشگاه احساس تهوع ، سرگیجه ، سردرد و بی اشتهایی و ضعف و سایر نشانه های منفی داشتند . او به جای اُرگُن با اثر جدیدی به نام « اورانور» مواجه شده بود .
با اینکه تشعشعات منفی ساتع می شد رایش تصمیم گرفت آزمایشاتش را متوقف نکند و6 روز دیگر به کار خود ادامه داد . اثرات، منفی و خطرناک بودند ، در ماه مارس 1952 بالاخره فضای آپارتمان و اتاقها را از تشعشعات منفی پاکسازی کرد . بنابراین ویلهلم رایش انرژی دیگری به نام اورانور یا تشعشعات مرگبار اُرگُن را کشف کرد. او ادعا كرد اورانور برعکس اُرگُن اثرات منفی در سلامتی فرد ایجاد میکند و نسبت به اُرگُن هم واکنش و عکس العمل نشان میدهد. او در راستای تحقیق بر روی ارانور دستگاهی به نام « منفجر کننده ابر » ساخت . این دستگاه میتوانست آب و هوا را دستکاری کرده و در اُرگُن اتمسفر تغییراتی بدهد .
عاقبت «ویلهلم رایش»
نظریه ها و تئوری های ویلهلم رایش در مورد اُرگُن بحث ها و مشاجرات بسیاری را در محافل علمی ، دانشگاهی و حتی پزشکی ایجاد کرد . وزارت غذا و دارو رایشن را به جرم کلاه برداری و شیادی به دادگاه فرستادند . در 25 ماه می 1956 ویلهلم رایش به 2 سال زندان و پرداخت جریمه نقدی معادل 50 هزار دلار جریمه شد . در 5 جون ، آژانس FDA دستگاه انباشتگر اُرگُن را با تبر قطعه قطعه کردند و در 23 آگوست همان سال کلیه کتابها و اسناد مربوط به رایش به آتش کشیده شد . در دهه 1960 هم دادگاه سایر مدارک وی را به آتش کشید و سوزاند . ویلهلم رایش در 3 نوامبر 1957 در سلول زندان در اثر ناراحتی قلبی درگذشت و به علت فوتش نتوانستند از نظر قانونی مطالب وی را منتشر و یا به چاپ برسانند .
انرژی اُرگُن از نظر تاریخی
شاید بپرسید چرا تا قبل از ویلهلم رایش کس دیگری به وجود این انرژی پی نبرده بود ؟ باید گفت كه مذاهب ، مكاتب ، فرهنگها و نژادها همواره از وجود این انرژی آگاه بوده و آن را به اسامی مختلفی نامیدهاند. مسیحیان آن را « ایت » یا « روح القدس » ، هندوها « پرانا » ، جادوگران قبایل بدوی « مانا » و پژوهشگران روسی « انرژی پلاسمای حیاتی » نامیدهاند . همچنین « نومیا » به گفته « پاراسلوس » ، قدرت « ادیك » به گفته « بارون رایشن باخ » ، « انرژی حیاتی و كیهانی» به گفته دكتر« برونلر » ، « چالا » درمیان شمنهای قوم « آلتا »، « گالاما » در میان تبتیها ، « مانیتیسم » بنا به اعتقاد «مسمر »، « نیروی مجهول (x)» به گفته « ایمن » و بسیاری اسامی دیگر ، همگی همان انرژی بنیادین هستند . درحال حاضر رایجترین اصطلاح درمورد آن ، انرژی زیستی ، انرژی كیهانی و نیروی حیاتی است .
مشخصات و ویژگیهای ارگن :
انرژی ارگن را با 70 نام مختلف میشناسند .
1- جرم ، وزن و ... ندارد
2- در هر جایی حضور دارد و میزان تمرکز آن از محلی به محل دیگر و از زمانی به زمان دیگر متفاوت است .
3- حرکتی ثابت و دائمی دارد . حرکتی پایدار از غرب به شرق با سرعتی تقریباً بیشتر از گردش زمین و در یک مسیر منفی . انرژی ارگن در داخل انباشتگر به حالت چرخشی یا پالس های موجدار حرکت میکند .
4- از قوانین آنتروپی پیروی میکند و از جایی که تمرکز کم تری دارد به جایی که تمرکز بیشتری دارد میرود .
5- تحت شرایطی مناسب که نادر و غیرعادی هم نیست از انرژی ارگن ماده تولید میشود . تا کنون در سلول های انباشتگر ارگن مواد معدنی به صورت پودرهای سفید یا سبز تولید شده است .
6- انرژی ارگن قابل دستکاری و کنترل است . در سلول های مربوط به انباشت ارگن با کمک امواج مغناطیسی الکتریسیته و الکترولیز این کار انجام میشود .
7- در مقیاس بالایی این انرژی از خورشید آمده است . غلظت ارگن در بعد ازظهرها به بالاترین مقدار و در صبح ها به کمترین مقدار خودش میرسد .
8- رطوبت هوا ، ابر ، درجه حرارت ، ساعت روز و ... روی انرژی ارگن تأثیر گذار است .
9- در جهت میدان مغناطیسی حرکت میکند .
10 – بوسیله آب جذب میشود .
11- پلاریته دارد پس هم نیروی ارگن مثبت و هم نیروی ارگن منفی داریم .
12- میتواند از کلیه مواد شناخته شده عبور کند و یا در آنها نفوذ نماید .
13- نرخ عبور رسانایی کمی دارد .
14- بیشتر از مدت 1 ساعت نمیتواند در آب یا مواد استیل باقی بماند .
15- دامنه تشعشعات آن بسیار بزرگ است .
16- از قوانین اپتیک پیروی میکند .
17- در اطرافش حوزه های کروی متناوب با پلاریت متضاد هم دارد .
18- تحت تأثیر موجودات زنده هم قرار دارد .
19- در یک انباشتگر تا حد مشخصی انرژی ارگن میتواند انباشت شود . اگر سلول تا حداکثر میزان خودش شارژ شود به الکتریسیته تغییر میکند و بدین شکل شارژ میشود .
20- میزان ارگن بدون انتقال انرژی ، اطلاعات را انتقال میدهد ( این عملکرد قابل مقایسه با کریستال هاست ).
oگروه موضوعی ← علوم باطنی
oنظریه پرداز ← ویلهلم رایش
oتاریخ ارایه نظریه ← 1936
ما 30 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم