تله پاتی پدیده یا قابلیتی است برای برقراری ارتباط بین افراد، كه عمدتاً به صورت غیرقابل كنترل و در شرایط خاص نیز به صورت كنترل شده، به وقوع می پیوندد.
این پدیده اگر چه در مصادیق روزمره آن در عین سادگی، موضوعی قابل توجه و جالب به نظر می رسد ولی به جهت امكاناتی كه ایجاد می كند می تواند به عنوان شیوه ای خاص و استراتژیك، در دسترسی یافتن به اطلاعات و انتقال آن نیز مورد استفاده قرار گیرد.
اما یكی از نكاتی كه در این موضوع بسیار حائز اهمیت است، وجود اصول و قوانین بنیادین در به كارگیری تله پاتی به عنوان یك فن و تكنولوژی باطنی است. لازم است بدانیم كه وقوع پدیده های مربوط به جهان باطنی همچون وقایع این جهانی، دارای اصول و قوانین خاص خود هستند و پدیده های روحی و باطنی نیز اغلب براساس همین اصول و قوانین بنیادین و مشترك رخ می دهند. از این جهت قصد به معرفی برخی از اصول پایه تكنولوژی ارتباط ذهنی كه تاكنون شناخته شده است، بپردازیم.
شناخت كامل هر پدیده ای، به اقتدار درآوردن و كنترل آن را نتیجه می دهد و هرگاه بر چیزی اقتدار پیدا كنیم، قدرت تسلط و تصرف بر آن چیز را مییابیم. در علم تله پاتی نیز برخی از مفاهیم و مطالب پایه ای وجود دارند كه اطلاع از آنها در تجربه این پدیده تأثیرگذار است. نتایج تحقیقات در این زمینه نشان داده است كه با شناخت اصول اولیه ارتباط تله پاتیك، شرایط برقراری ارتباط مؤثرتری مهیا می شود. همچنین آگاهی بر مؤلفه های آن، رهنمون تجربه آگاهانه تله پاتی می گردد و تله پاتی را از یك پدیده كنترل نشده به پدیده ای قابل كنترل تبدیل می كند. برخی از اصول بنیادی تكنولوژی تله پاتی از این قرار اند:
فاصله: در هر تمرین یا برنامه تله پاتیكی بین فرستنده و گیرنده پیام، فاصله ای وجود دارد كه می تواند از چند سانتیمتر تا چند هزار كیلومتر متفاوت باشد. افراد به همان میزان از ظرفیت و قابلیتی كه در فواصل نزدیك كسب می كنند می توانند در فواصل طولانی هم دریافت داشته باشند. بنابر این میزان فاصله در نحوه و نتیجه ارتباط تله پاتیكی كمترین تأثیری ندارد.
زمان : زمان نیز از مولفه هایی است كه در ارتباط تله پاتیك تأثیرگذار است. مناسب ترین زمان برای ارتباطات فكری، ساعات آخر شب و صبح زود است. زمانی كه ما بیدار و مشغول فعالیت هستیم، خودآگاه ما فعال است. برعكس هر زمان كه ما در وضعیت سكوت و آرامش، چشمانمان را ببندیم، ناخودآگاه ما فعال می شود. در زمان آرامش، كانال هایی كه برای فعالیت و كارآیی روحی لازم اند، رها و آزاد می شوند و انسان بهتر و بیشتر می تواند با ناخودآگاه خود رابطه برقرار كند.
فرستنده: فرستنده پیام تله پاتیك كه به سوژه یا گیرنده، پیام می فرستد باید لحنی داشته باشد كه گویی سوژه خود به این مطالب فكر كرده و آن را با زبان خویش بیان می دارد. برای مثال اگر هدف این باشد كه گیرنده پیام دست راستش را بلند كند، این پیام یا فرمان به این صورت صادر می شود: «حالا من دست راستم را بلند می كنم.» اگر از ضمیر دوم شخص استفاده شود در این حالت سوژه اطلاعات نادرستی را دریافت می كند كه آن را كاملاً مربوط و مرتبط با خودش نمی داند و فكر می كند منظور فرد یا شخص دیگری است.
انگیزه و علاقه: در حالت كلی اگر ما عملی را انجام می دهیم به این دلیل است كه به واسطه یك احساس یا انگیزه، برای انجام آن كار تشویق یا تحریك شده ایم. این انگیزه ممكن است یك ارزش روحی باشد. پیام تله پاتیكی نیز بایستی آنچنان تأثیر داشته باشد كه سوژه با شور و شوق درصدد انجام آن برآید و برای آن انگیزه قوی و روشنی وجود داشته باشد.
تجسم و تصور: انسان، تصاویر و بویژه سمبلها را بهتر، راحتتر و سریع تر از كلمات درك و فهم میكند. برای انتقال بهتر پیام های تله پاتیك، به جای كلمات اغلب از تصویر استفاده می شود؛ مثلاً به جای كلمه سگ، سوژه در شرایطی تجسم می شود كه سگی را در ذهنش مجسم می كند.
(لطفا ادامه مقاله را در بخش دوم پیگیری فرمایید.)
oگروه موضوعی ← علوم باطنی
oنظریه پرداز ← فردریک مایرز
oتاریخ ارایه نظریه ← 1882
ما 13 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم