با انجام محاسبههايي براي رصدخانه فدرال زوريخ درآمد اندكي به دست ميآورد و بقيه وقت خود را با زير پا گذاشتن خيابانهاي زوريخ صرف پيدا كردن كار دائمي ميكرد. مدتي كوتاه بهطور موقت به عنوان معلم در يك مدرسه فني استخدام شد اما در پاييز 1901 بازهم بيكار شد. پس از آن مدتي مربي يك مدرسه شبانهروزي در شافهاوزن (1) شد. شافهاوزن شهر كوچكي در كرانه رود راين بود و بهخاطر آبشارهاي خود شهرت داشت. اينشتين در آنجا از كارش لذت ميبرد و سعي ميكرد درسها را زنده و جالب تدريس كند و از شيوه يكنواخت و خشك مرسوم كه در ايام تحصيل او را به ستوه آورده بود پرهيز ميكرد. اما او بر سر روشها و اهدف آموزش با مديريت مدرسه اختلاف نظر داشت و همين امر نيز منجر به اخراجش شد چراكه بيش از حد از خود استقلال فكر و ابتكار عمل نشان ميداد.
بهار 1902، اينشتين در ميلان بود. او از آنجا به دانشگاهها نامه مينوشت و درخواست كار ميكرد. در اين ميان، مارسل گروسمان سرانجام توانست كاري در اداره ثبت اختراعات برن برايش درست كند. رئيس اداره، فردريش هالر (2) كه دوست پدر مارسل بود با استخدام اينشتين موافقت كرد. در برن، اينشتين مصاحبهاي طولاني با هالر داشت. هالر اين مرد جوان و آرام را به رغم نداشتن تجربه قبلي براي كار مورد نظر مناسب تشخيص داد. به اينشتين در سِمَت كارشناس فني درجه سه سالانه 3500 فرانك حقوق ميدادند. بدين ترتيب اينشتين به برن رفت و در تابستان 1902 كار جديد خود را آغاز كرد.
ازدواج آلبرت و ميلِوا در اثر بيماري هرمان اينشتين به تأخير افتاد. هرمان نيز مانند همسر خود با اين ازدواج مخالف بود و آلبرت نميخواست به هنگامي كه پدرش در بستر مرگ افتاده است بر خلاف خواستش عمل كند اما هرمان اينشتين درست قبل از مرگ با ازدواج پسرش موافقت كرد. مراسم ازدواج در ششم ژانويه 1903 در يك رستوران محلي با حضور دوستان جديدش در برن برگزار شد. سفر ماه عسل عروس و داماد فقط به اندازه يك قدم زدن از رستوران تا خانه طول كشيد زيرا اينشتين كليد آپارتمان را گم كرده بود!
پينوشت:
1- Schaffhouse
2- Haller
ما 36 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم