در دو سالگی مادرش مجدداً ازدواج و به دهکده ی مجاور عزیمت کرد و او را نزد مادربزرگش واگذاشت تا وی بزرگش کند.
نیوتن این رویداد تلخ را هرگز فراموش نکرد وتاثیر آن نقشی نازدودنی بر شخصیت اوبه جای گذاشت، دوران بزرگسالی او بعداً از فوران های خشم مهارناپذیر،کینه توزی های کج خیالانه و گه گاهی ناپایداری عقلانی سرشار بود. ایساک نوجوان در محیط خانوادگی عمدتاٌ منزه طلب و پاک دینی رشد کرد و عادات و خوی زاهدانه و منزه طلبانه ای را خود به خود وبه طور طبیعی کسب کرد. وی آموخته بود که برای پی بردن به خواست آفریننده عالم به کتاب مقدس رجوع کند، عادتی که در سرتاسر عمرش کماکان حفظ شد و از سرش نیفتاد. در حوزه مطالعات روانشناسی نیوتنی، اعتقاد قریب به اتفاق این است که نیروی محرک نیوتن نیاز ناآگاه قدرتمندی برای شناخت خداوند بود.
در سال 1653 مادرش پس از درگذشت همسر دوم، به خانه بازگشت. نیوتن در دوازده سالگی به دبیرستان رفت و درآغاز شاگردی معمولی بود، درمدرسه و پس از دعوا بایکی از همکلاسی های قوی هیکل، مفری برای خشم لگام گسیخته درونش پیدا کرد و تصمیم گرفت از نظر درسی هم بر او پیشی بگیرد، دیری نگذشت که برتری فکری و عقلانی خود را بروز داد.ایساک جوان تمام نشانه های قابل انتظار برترین نابغه را با ساخت مدل های پیچیده و ظریف آسیاب های بادی، ساعت های آبی دست ساز، بادبادک های انفجاری و... از خود نشان می داد.
در دفترچه یادداشت باقی مانده از او دو چیز آشکار و بدیهی است؛ علایق عقلانی و اندیشمندانه نیوتن که از حدود آموزش مدرسه ای او بسیار فراتر بود و دلبستگی اصلی اش به علم و چگونگی کارکرد چیزها و اشیا. تمام شواهد حاکی از آن هستند که نیوتن جوان یک شخص غیرحرفه ای تابناک و پیش رس و عمدتاً خودآموخته ای بوده است.
در سال 1659 مادرش او را از مدرسه ای که در گرانتهام می رفت، به خانه فراخواند تا به اداره مزرعه بپردازد. حضور نیوتن 17 ساله، در مقام یک کشاورز، به مراتب از وجود یک آدم بیکاره و بیهوده در مزرعه زیانبارتر بود، مادرش نمی دانست چه کار کند و زندگی در آن خانه اظطراب آور و نگران کننده شده بود.
اما نیوتن برخلاف اکثر نوجوانان که می دانستند چه چیزی را نمی خواهند و چه کاری نمی خواهند انجام دهند، دقیقاً می دانست که چه چیزی را می خواهد و چه کاری می خواهد انجام دهد، او مشتاقانه به مطالعه ادامه می داد، مدل سازی می کرد، آزمایش های علمی انجام می داد، در دفترچه یادداشت اش محاسباتی انجام میداد و نمودارهایی ترسیم می کرد.نیوتن به مدرسه بازگشت.
در 1661 وی به عنوان دانشجوی بورسیه در ترینیتی کالج کمبریج شروع به تحصیل می کند. انگلستان پس از تجربه انقلاب سیاسی، در روند انقلابی عقلانی و روشنگری بی نظیر در اروپا قرار داشت که در قالب کارهای نیوتن به اوج خود رسید، اما پرتوهای کم نورتر آن از آثار مردان پرآوازه ای چون هاروی، هالی، هابز، لاک و بویل بر جهان علم تابیده بود.
نیوتن در هنگام ورود به کمبریج 18 ساله و 2 سال بزرگتر از میانگین سنی دانشجویان بود و نسبت به وضع مالی دانشجویان متوسط هم بسیار فقیرتر بود و تنها با اخذ کمک هزینه تحصیلی در کمبریج پذیرفته شد.
علی رغم رشد و گسترش انقلاب عقلی در انگلستان، آموزش در دانشگاههای این کشور، عمدتاً سخت در مکتب ارسطویی قرون وسطی ریشه داشت.جهان به طور محتوم سازگار و هماهنگ بود و نارسایی و ناسازی آن فقط به طور تدریجی بروز می کرد.اما نیوتن عمیقاً تحت تأثیر یافته ها و کشفیاتی بود که نخستین ترک ها و شکاف های جدی در عمارت مکتب ارسطو را در خلال سال های اولیه قرن هفدهم ایجاد کرده بودند.؛منظومه شمسی خورشید-مرکز کوپرنیک،قوانین حرکت سیاره ای کپلر، علم مکانیک جدید که توسط گالیله پایه گذاری شد و فلسفه شک دکارت که پایه های مکتب ارسطو یعنی بنیاد آموزش علمی کلیسا را سست کرده بود.ریاضیات شاهد اتفاقات جدیدی بود، درسال 1585 یکی از کارمندان دولت فلاندر به نام استوین دستگاه دهدهی(اعشاری) را برای اندازه گیری مقادیر کوچک تر از یک ارایه کرد، در سال های اولیه قرن 17، نپر لگاریتم را ابداع کرد.انقلاب ریاضی در فرانسه به کمال رسید؛ سه تن از بزرگترین ریاضیدانان تمامی دوران ها، دکارت، فرما و پاسکال جملگی در میانه قرن17 به اوج توانایی و نبوغ خود رسیده بودند. دکارت مختصات دکارتی را ابداع کرد و با ورود جبر به حوزه هندسه، هندسه تحلیلی زاده شد.
نیوتن ریاضیات جدید را آموخت.او در دوران دانشجویی خود آموزه های دکارت را مطالعه کرد، ریاضیات دکارت به نحو بامعنی تری جهان را به صورت ابزار مکانیکی پیچیده ی گسترده ای می نگریست. یادداشت های نیوتن نشان می دهند که وی از پیشرفت های کار بویل که آزمایش هایش، نقطه آغاز پی بردن به وجود عناصر اساسی شیمیایی به شمار می آیند نیز باخبر بوده است.یافته ها و کشف های بویل شالوده کارهای آینده نیوتن در حوزه شیمی را ریخت.اما علایق او در این زمینه چندان روبه آینده نبود، درواقع نیوتن دست به کار خواندن آثار مربوط به کیمیاگری و جادوگری شد و سنت کیمیایی و جادویی را تعقیب کرد.او این کار را جدی می گرفت و آن را هم طراز مطالعه وسواس آمیز کتاب مقدس انجام می داد.
تعارض دو شیوه نگریستن به جهان-نگاه فیزیکی و متافیزیکی- که ممکن است به نظر آشتی ناپذیر بیایند ،به مثابه انگیزه ای برای فرایندهای ذهنی نیوتن عمل می کرد.
او درخلال سه سال دوران دانشجویی به اکتشاف های مهمی در زمینه ریاضیات دست یافت،وی قضیه دوجمله ای های کسری را اثبات کرد، این کار در زمینه سری های متناهی نخستین گام نیوتن به سوی یکی از بزرگترین اکتشاف های ریاضی تمام اعصار ، یعنی حساب دیفرانسیل و انتگرال یا حسابان بود.
او در سال 1665 از کمبریج لیسانس می گیرد. نیوتن در این دوران برنامه درسی را جدا رها کرده بود. او تقریباً به تمامی خودآموخته بود؛ عمدتاً به تنهایی کار می کرد و از کتاب ها مطالب را می خواند و یادداشت می کرد و علیرغم وقفه در روند دانش اندوزی به وی اجازه داده شد تا تحصیلاتش را در مقطع فوق لیسانس ادامه دهد.
در سالهای بعد برای گریز از همه گیری طاعون، به زادگاهش وولسترپ پناه می برد.سال معجزه آسای نیوتن که در خلال آن وی به الهام و فکر مربوط به گرانش خود دست یافت.
نخستین توفیق عمده نیوتن عبارت بود از تدوین و تکوین حساب دیفرانسیل و انتگرال یا حسابان، روش نیوتن برای یافتن مماس بریک نقطه روی منحنی اینک حساب دیفرانسیل خوانده می شود، این اصطلاح ناظر است بر کمیت همواره متغیر یک نقطه متحرک که گویی از تعداد بی نهایت زیادی تغییر بی نهایت کوچک تشکیل می شود. به این ترتیب نو آوری و ابداع وی عبارت بود از معرفی مفهوم زمان.
این فرایند حساب دیفرانسیل به مهیا شدن ریاضیات جدیدی بایکی از قدرتمندترین ابزارش انجامید: امکان محاسبه تمامی انواع آهنگ های تغییر.نیوتن به روش حساب خود ادامه داد که آنچه را نیز که که امروز حساب انتگرال نامیده می شود دربرگرفت.حساب انتگرال دراساس عکس حساب دیفرانسیل است و برای محاسبه مساحت زیر منحنی به کار گرفته می شود.دراین مرحله ، حساب دیفرانسیل و انتگرال در مرحله جنینی خود باقی ماند، اما با همه احوال وی اکنون روشی دراختیار داشت که برپایه آن قادر شد کار بزرگ خود-تدوین نظریه گرانش- را به انجام رساند.
کلید این معما که نیوتن در لحظه کشف نظریه گرانش ، چه چیزی را درک کرد و اینکه او تا آن موقع چه می دانست و نظریه وی سرانجام چه چیزی را توضیح داد در دست کپلر بود. کپلر همان کسی است که سه قانون درمورد حرکت سیاره ای را در سال 1609 ارایه داد.قانون اول:سیارات در مسیرهای بیضوی دور می زنند و خورشید دریکی از کانون های این مدارهای بیضوی واقع است، قانون دوم : خط مستقیم واصل بین خورشید و یکی از سیارات مساحت های مساوی را در زمان های مساوی جاروب می کند.قانون سوم:مجذور زمانی که سپری می شود تا یک سیاره یک مدار کامل را طی کند با مکعب میانگین فاصله ی آن تا خورشید متناسب است. دراین میان گالیله تأیید و تأکید کرد که هر جسم درحال سقوط با آهنگ یکنواختی شتاب پیدا می کند.وی فرمول مسیر سهمی شکل پرتابه ها را نیز استنتاج و تدوین کرد.
نبوغ و خلاقیت نیوتن بر شالوده های ترکیبی از قوانین کپلر و یافته های گالیله استوار شد.مفهوم گرانشی که به ذهن او متبادر شد،مآلاً شبیه به همان نیرویی به نظرش رسید که ماه را در مدارش به دور زمین و سیارات را در مدارشان به دور خورشید نگه می دارد.قوانینی که برروی زمین برقرار بودند درمورد اجسام آسمان هم صادق بودند(قوانین کپلر صرفاً آنچه را که اتفاق افتاده و وجود داشت را توصیف می کردند،نیوتن توضیح داد که چرا این اتفاقات افتاده اند).
بااینحال نیوتن به چند علت تا بیست سال از انتشار ایده ها و آرای خود خودداری کرد:
علت اول آنکه او گرانش را تنها برروی زمین صادق می دانست و بعداً که آن را بر اجسام فرازمینی هم تعمیم داد نمی توانست ریاضیات حاکم برآن را -تا وقتی که روش های حسابان نویافته اش را بهبود بخشید و اصلاح کرد -به طور کامل استخراج کند.دوم آنکه نیوتن نمی توانست تاب این را بیاورد که حتی در پیش پاافتاده ترین امور، شخصیتی متناقض باشد.این حالت برایش این خطر را درپی داشت که وی را در معرض بروز خشم و خروش های مهارناشدنی قرار دهد.بنابراین او ترجیح می داد به جای قرار دادن خود در معرض پرسش همکاران دانشمندش، یافته ها و کشفیاتش را نزد خود نگه دارد.
سومین کشف دوران ساز نیوتن در خلال این سال به نور مربوط می شد.نیوتن پی برد که شواهد تجربی نظریه رایج مبنی بر اینکه رنگ حاصل ترکیب نور و تاریکی است را تآیید نمی کنند. او پس از یک سری آزمایش دریافت که نور سفید از ترکیب رنگ های طیف تشکیل شده است.
در 1667 به کمبریج بازگشت و به عنوان دستیارآموزی در ترینیتی کالج برگزیده شد. وقتی نیوتن به کمبریج بازگشت، ارایه ی این آزمایش هیجان زیادی را آفرید و او به عنوان یکی از اعضای ترینیتی کالج انتخاب شد. اما او درمورد سایر یافته هایش کماکان خاموشی گزید و تنها استاد راهنمای سابق خود، پروفسور بارو که استاد کرسی لوکاسی ریاضیات بود را مستثنی کرد؛ ظاهراً بارو در کمبریج تنها کسی بود که به گستره ی استثنایی و خارق العاده توانایی های نیوتن پی برد ؛اشراف بارو برآخرین پیشرفت های ریاضی بی گمان به نیوتن در تدوین حساب دیفرانسیل و انتگرالش کمک زیادی کرد.
دو سال بعد از بازگشت به کمبریج به کرسی استادی لوکاسی ریاضیات در کمبریج دست یافت. بارو از مقام استادی لوکاسی ریاضیات کناره گیری کرد تا مطالعات کلامی خود را پی گیرد و پس از منصوب شدن نیوتن به جای وی به سود نیوتن میانجی گری کرد تا همانطور که از اساتید لوکاسی انتظار می رفت به سلک روحانیون درنیاید، این ماجرا حاکی از آن است که بارو تاحدودی از تحقیقات کمتر راست آیین نیوتن آگاهی داشت.
نیوتن در ضمن پیشرفت های علمی خود در زمینه مطالعاتش در کتاب مقدس هم پیشرفت های شگفتی داشت.او متقاعد شده بود که مترجمان و مفسران دوره های بعد متون عهد جدید را مخدوش و تحریف کرده اند و باور داشت که ایده تثلیث مفهومی ریاکارانه و فریبکارانه است و مسیح خدایی و خداگونه نبوده است و ما باید مستقیماً به درگاه خداوند خالق نیایش کنیم اما به هرحال وی به روند کارها و فعالیت های معمول خود کماکان یافته هایش را در دفترچه های یادداشت خود نگهداری و پنهان می کرد.
گویی همه اینها کفایت نمی کرد و نیوتن در چارچوب سنتی کیمیایی و جادویی نیز به تحقیقات کیمیاگری ادامه می داد.از یادداشتهای او چنین بر می آید که او به دنبال تبدیل فلزات پایه به طلا بوده است. به قول جان مینارد کینز، اقتصاددان قرن بیستم: نیوتن خیلی بیشتر از آنکه انسانی مدرن متعلق به عصر علمی جدید باشد در واقع واپسین جادوگر و شعبده باز بزرگ رنسانس بود، «کودکی شگفت انگیز که جادوها و شعبده ها در نزد وی می توانند صادق و واقعی عمل کنند و قدر و ارج درخور بیابند. »
نمی توان انکار کرد که براساس شواهد قانع کننده و مستحکم، کیمیاگری نقشی کلیدی و محوری در شکل گیری ایده های علمی نیوتن ایفا کرد.در اوایل قرن17 دکارت توضیحی صرفاً مکانیکی از جهان ارایه کرده بود اما با گسترش انقلاب علمی، تعدادی از دانشمندان انگلیسی که بویل هم درمیان آنها بود به این نتیجه رسیدند که علم مکانیک برای توضیح و تشریح پدیده های طبیعی کافی نیست.نیوتن این نظر را بیان کرد که چنین رویدادهایی حاصل یک اصل فعال اند که اصل لخت(ساکن) مکانیکی دکارت را تکمیل می کند.این اصل فعال از «کیفیات فراطبیعی و غیبی...ناتوان از کشف و آشکار شدن» ناشی می شود.اما از همین جا گام کوتاهی به سوی مفهوم «نیرو» همان ایده نیوتنی که تمامی سپهر علم را دگرگون کرد برداشته شد.
اما مفهوم اساسی انقلابی قوانین حرکت نیوتن در سحر و جادو ریشه داشت.به قول لیوناردو داوینچی، دیگر جادوگر بزرگ دوران نوزایی:«در این جهان هستی خیلی چیزها فراتر از حوزه فهم ودرک آدمی وجود دارد.»
ممکن است کیمیاگری فاقد نتایج آشکار و قابل اثبات بوده باشد اما روش هایش متضمن ابتکار و خلاقیت چشمگیری، دست کم در سرهم کردن و جفت وجورکردن وسایل و ابزار بود.به این ترتیب کیمیاگری توانایی های عملی او را اصلاح کرد و بهبود بخشید و برای جستجو درپی راه حل های عملی به وی اعتماد به نفس بخشید.مشهورترین نمونه و مثال این جنبه حیات وی در تلسکوپ اش متجلی شد. راه حل نیوتن برای مشکل تداخل های رنگی در تلسکوپ ها به نام «ابیراهی رنگی»، یک «ضربهی نبوغ» کلاسیک بود.راه حلی ساده و موثر که تلسکوپ ها رابرای همیشه متحول و دگرگون کرد؛ وی به جای متمرکز کردن تصویر نهایی به وسیله شکست از طریق عدسی، این کار را با آینه سهموی انجام داد. روش نیوتن حجم تلسکوپ را نیز بسیار کوچک تر کرد.
در 1671 انجمن سلطنتی در لندن از وجود تلسکوپ شگفت انگیزی که نیوتن در سال 1668 ساخته بود آگاه شد و درنتیجه نمایش این وسیله در انجمن توسط بارو، نیوتن به عنوان عضو این انجمن برگزیده شد. نیوتن در سال 1672 به عضویت انجمن سلطنتی انتخاب شد.
پس از ارسال مقاله ای در مبحث اپتیک (نورشناخت)برای انجمن سلطنتی و دریافت بازخوردی تفقدآمیز و ضعیف نواز از هوک، یکی دیگر از دانشمندان عضو انجمن و ارسال مقاله ای دیگر به انجمن که مشتمل بر بسط و تعمیم یافته های قبلی وی بود، توسط هوک به سرقت نوشتاری و انتحال متهم شد.وی از این رویداد چندان آشفته و پریشان شد که به مدتی بیش از دوسال کارش را تحت تأثیر قرار داد،علاوه برآن درپی رد صحت نتایج نیوتن توسط عده ای از یسوعیان انگلیسی در لی یژ،گرفتار پریشانی روانی تمام عیاری شد.
وقتی حال و احوال نیوتن روبه بهبودی نهاد، تحقیقات علمی را به کناری نهاد و خود را در مطالعه کتاب مقدس و مطالب و موضوع های کیمیاگری غرق کرد.
درسال 1679 مادر نیوتن فوت کرد؛ وی ماند وتنهایی ؛ نظریه فروید مبنی بر اینکه هوشمندترین اذهان غالباً پس از تحمل خسارت و صدمه ای زرف به اکتشافات و یافته های خود نایل خواهند آمد درمورد نیوتن هم صادق بود. ایده ی نیروها در نتیجه تصورات اسرارآمیزش در ارتباط با ربایش و رانش به ذهن او خطور کرد، او همچنین نامه ای از هوک دریافت کرد که طی آن هوک ایده خود مبنی بر ربایش مرکزی که سیارات را در مدارهای بیضوی نگه می دارد و همچنین حدس خود درباره عملکرد این ربایش براساس یک قانون عکس مربعی را با او مطرح کرده بود. این نامه نیوتن را ترغیب کرد تا قانون عکس مجذوری خودش را که ریاضیات آن قویاً بر شالوده قانون سوم کپلر استوار بود، درمورد مدارهای بیضوی سیارات استوار کند که خود منجر به این شد که نیوتن مفهوم و تصور خود از نیرو را که تا آن هنگام تنها در چارچوب پدیده های زمینی ملاحظه شده بود، درمورد مکانیک مداری نیز برقرار و صادق بداند. اما هنوز پنج سال تا آشکاری همه حقایق مربوط به گرانش مانده بود.
درسال 1684 هالی اخترشناس که از ادعاهای هوک مبنی بر پاسخ گویی به تمام مسایل حوزه حرکت سیاره ای به واسطه کشف قانون عکس مجذوری حاکم بر حرکت اجرام آسمانی توسط هوک قانع نشده بود و پشتیبانی ریاضی این ادعا را ضعیف می یافت با نیوتن مشورت کرد. نیوتن در پاسخ به او مقاله ای با عنوان«در باب حرکت اجسام آسمانی در مدار»تألیف کرد که هالی هفت ماه بعد آن را دریافت کرد و چنان تحت تأثیر قرار گرفت که راهی کمبریج شد و به نیوتن پیشنهاد داد که مقاله های انتشارنیافته خود را با سرمایه وی منتشر کند.
نگاشتن رساله«در باب حرکت اجسام آسمانی در مدار» سبب شد که سرانجام ایده گرانش عمومی به ذهن نیوتن خطور کند و او دست به کار انجام محاسبات ضروری شد؛ دو سال و نیم در انزوا به کار پرداخت و «اصول ریاضی فلسفه طبیعی» را به زبان لاتینی به وجود آورد این اثر شاهکار وی به شمار می آید و تا امروز هم آن را به عنوان دقیق ترین اثر علمی که تاکنون نوشته شده می شناسند و معمولاً به بیان ساده فقط به صورت پرینکیپیا (Principia)از آن یاد می کنند.
در خلال بیست سال پیش از انتشار یافته های خود،بینش اولیه نیوتن در قالب یک سیستم جامع پالوده شد.این سیستم به صورت شاهکار او، اصول ریاضی فلسفه طبیعت درآمد.دراین مرحله نیوتن سه قانون خود را ارایه داد:
نخستین قانون حرکت نیوتن نظریه لختی را مطرح می کند که بنابر آن هر جسم در امتداد خطی راست درحال سکون باقی می ماند یا به حرکت یکنواخت ادامه می دهد مگر این که نیرویی خارجی برآن وارد آید.اشیاء به این علت در فضا حرکت می کنند که پس از ابتدای حرکتشان هیچ چیزی آنها را متوقف نکرده است.برای نخستین بار حرکت اجسام در آسمان توضیح داده می شد.
بنابر قانون دوم نیوتن، آهنگ زمانی تغییر تکانه ی(جرم ضرب در سرعت) هر جسم متحرک با نیروی وارد برآن متناسب است.به بیان دیگر اثر یک نیروی پیوسته بر جسمی ساکن یا جسمی با حرکت یکنواخت منجر به شتاب گرفتن آن جسم می شود.
قانون سوم نیوتن می گوید که اگر یک جسم نیرویی بر جسم دیگر وارد آورد، جسم دوم نیروی واکنش مساوی و مختلف الجهت با نیروی اولی بر آن جسم وارد خواهد آورد.
نیوتن با بهره گیری از این سه قانون بنیادی سرانجام توانست محاسبه کند که نیروی گرانشی چگونه بین دو جسم وارد می آید: F=m1m2G/d²
در این فرمول F عبارت است از نیروی جاذبه گرانشی،m1 و m2 به ترتیب جرم زمین و ماه و d فاصله بین مراکز آنها و G ثابت گرانشی است.
نیوتن تمامی مفهوم گرانش را بی درنگ درک نکرد، بلکه این مفهوم او را روانه سفر ریاضی دراز و پیچیده ای کرد که به قانون گرانش وی ختم شد. احتمالاً برای تأیید عمومیت و جهان شمول بودن ادعای نیوتن شواهد علمی اندکی وجود داشته است اما این ادعا قطعاً بسیاری حقایق مشاهده شده و خروج از مرکز حرکت سیارات را توضیح می داد.قانون نیوتن، قانون کپلر را توضیح می داد و دلیل بی نظمی های مدار ماه و سیارات را نیز ذکر می کرد.
عنوان کامل این کتاب از این واقعیت ناشی می شود که درآن روزها علم هنوز هم شاخه ای از فلسفه محسوب می شد و آن را فلسفه طبیعی می گفتند.جان لاک فیلسوف که عمیقاً تحت تأثیر یافته های علمی نیوتن قرار گرفته بود، «تجربه گرایی» را ابداع کرد که بنابر اصول این نحله فلسفی شناخت ما به طور بنیادی از تجربه مایه می گیرد و به این ترتیب بذرهای بنیان های فلسفه مدرن افشانده شد.
این کتاب یکی از آثار دوران ساز و اثر گذار عصر خود تلقی شده که یک فضای خوش بینی عقلایی روبه گسترش را رواج داد،علم ثابت کرده بود که جهان هستی مطابق با اصولی اساسی ساخته شده که می توان آن را با کمک استدلال و خرد تشریح کرد.
دست نوشته ی پریکیپیا نخست برای انجمن سلطنتی که هوک منشی آن بود ارسال شد و هوک هم به محض خواندن آن ، نیوتن را به سرقت تألیفی و نوشتاری متهم کرد.نیوتن نتوانست خشم خود از این اتهام را مهار کند، او به جای درج سپاسگذاری از هوک در کتاب خود، آن را از اول تا آخر کاوید و هرگونه اشاره و ارجاع به هوک را حذف کرد و مادام که هوک در سمت منشی گری انجمن باقی ماند، نیوتن از پذیرش هرگونه مقامی در انجمن سرباز زد و اجازه انتشار آثارش را به انجمن نداد .تنها پس از مرگ هوک در سال 1703 ، همه چیز به حال عادی بازگشت.
دراین میان جیمز دوم فعالیت و مبارزه ای را برای تبدیل کردن کمبریج به یکی از پایگاه های آموزش کاتولیکی آغاز کرده بود، اهل علم و دانشگاه در برابر این اقدام به مقاومت پرداختند و مولف پرینکیپیا که اکنون در سطح بین المللی بلندآوازه شده بود و دانشمندان پیشگام آن دوران اورا به عنوان جانشین ارزشمند دکارت و گالیله به رسمیت شناخته بودند به قهرمان مبارزه علیه اقدامات جیمز دوم بدل شد. او مصممانه و با بی پروایی در مقابل پادشاه مقاومت کرد و تنها فرار جیمز دوم و قبضه قدرت توسط ویلیام و مری پروتستان مانع بروز خطر جدی برای وی شد. به پاس این ایستادگی او به نمایندگی دانشگاه به عضویت پارلمان درآمد.حال دیگر شخصیتهایی چون جان لاک، رن(مهندس کلیسای جامع سن پل)،پپیس(رییس انجمن سلطنتی) و چارلز مونتاگ( که بعداً به لرد هالیفاکس مشهور شد) از نیوتن به عنوان «دقیق ترین و هوشمندترین اندیشمندان همه اعصار» یاد می کردند و او در بین نسل جوان تر دانشمندان پیروان پرشماری یافت.
یکی از این هواداران هم «فاشیو دودلیه» ، ریاضی دان جوان و سوییسی بود که نیوتن دوستی صمیمانه ای با وی برقرار کرد که پس از کوتاه زمانی به دلبستگی احساسی تنگاتنگ منجر شد.درافتادن به دام عشق به نیوتن 48ساله انرژی و نیروی تازه ای بخشید . او علاوه بر کار علمی واقعی اش در زمینه اپتیک، خود را به دنیای فعالیت های کیمیاگری اش فرو انداخت.او سعی کرد طی مقاله ای یافته های مذهبی خود را توضیح دهد اما در واپسین لحظه و بادرنظر گرفتن آسیب جبران ناپذیری که این کار ممکن بود بر کالج او وارد آورد از انتشار آن منصرف شد.
اما وقوع حریقی در کالج که گفته می شود حواس پرتی نیوتن عامل وقوع آن بوده است باعث شد حاصل فوق العاده ارزشمند سال ها کار نیوتن که آن را منتشر نکرده بود در شعله های آتش نابود شود.
در پایان سال 1692 ظاهراً نیوتن در زمینه کیمیاگری دستخوش بحران ایمان شد که وی را عمیقاً تحت تأثیر قرارداد، در همان سال و درپی بیماری فاشیو و مراجعت وی به سوییس نامه نگاری های این دو متوقف شد و نیوتن به افسردگی عمیقی دچار شد.
نیوتن پس از بهبودی نسبی از پریشانی و فروپاشی ذهنی که دچارش شده بود هرگز بار دیگر کار علمی عمده ای انجام نداد، هرچند که آثار انتشار نیافته قبلی خود را جمع بندی و خلاصه کرد که در وجهه و اعتبار وی تأثیری به سزا داشت.
گمارده شدن نیوتن به این سمت به عنوان یک شغل تشریفاتی که سزاوار آن بود برنامه ریزی شد، اما این حکایت رسمی روی دیگری نیز دارد؛ ولتر، دوستدار و هواخواه فرانسوی نیوتن می گوید:« تصور می کردم دربار سلطنتی و ومقامات شهر لندن او را با تحسین و احترام به سمت ریاست ضرابخانه برگمارند.این طور نیست.ایساک نیوتن برادرزاده جذاب و دلربایی داشت که دل مونتاگ(عامل اعطای سمت سرپرست ضرابخانه به نیوتن)را ربوده بود.حساب فاضل و جامع و نظریه گرانش بدون وجود برادرزاده های زیبا هیچ فایده ای ندارند.»
به هرحال نیوتن تمایلی نداشت که شغلش تشریفاتی تلقی شود. در ظرف چندماه نیوتن به مایه ی وحشت جماعت تبهکار لندن که با جعل پول رایج انگلیس ، به شدت آن را ضعیف و متزلزل کرده بودند تبدیل شد.او باعث اعدام تعداد زیادی از جاعلان شد و اصرار داشت که خود شخصاً در تمام جلسات محاکمه حضور پیدا کند.اما وی بعدتر تمام اسناد مربوط به بازجویی از خبرچین ها ،مجرمان و نیز افراد بیگناه را که طی این جلسات آماج خشم هولناکش قرار می گرفتند نابود کرد. نیوتن تنها به تنبیه خلافکاران اکتفا نکرد، او با سماجت بی رحمانه ای به تحقیق درمورد یکی از ثروتمندان کنزینگتون به نام ویلیام چالدنر پرداخت که مبارزه ای را برعلیه ضرابخانه به راه انداخته و این سازمان را به خلافکاری متهم کرده بود. نیوتن دریافت که او ثروت خود را از جعل سکه به دست آورده است.نتیجه این رویارویی اجتناب ناپذیر بود و چالدنر در 1699 به دار آویخته شد.
در این هنگام نیوتن توجه خود را به خسارت هنگفتی معطوف کرد که به واسطه عملیات خلاف قانون برش گری مسکوکات و کاهش نصف وزن تعیین شده برای آنها و در نتیجه نپذیرفتن پول انگلیس در قاره اروپا بر تجارت این کشور وارد آمده بود و خزانه انگلیس را در آستانه ورشکستگی قرارداده بود.دولت در منتهای نومیدی نتیجه گرفت که این معضل تنها یک راه حل دارد و آن هم ضرب مجدد کل پول رایج است.نیوتن شخصاً انجام این کار طاقت فرسا را به عهده گرفت وشش و نیم میلیون پوند پول مسکوک را ظرف سه سال مجدداً ضرب کرد؛ دستاوردی جالب چراکه طی سی سال پیش از آن تنها نیمی از این مبلغ تولید شده بود.
نیوتن بلافاصله پس از نشستن بر کرسی ریاست اقدام به احیا و نوسازی انجمن کرد.او همایش های هفتگی برقرار کرد که طی هریک از آنها یک آزمایش جدید در معرض تماشای شرکت کنندگان گذاشته می شد.او برخلاف روسای پیشین که به ندرت کسی آنها را می دید طی بیست سال فقط سه بار از حضور در این همایش ها غیبت کرد اما ریاست وی بازهم به واسطه رفتارش آسیب دید.این بار به جای تبهکاران، اعضای انجمن سلطنتی قربانیان پرخاشگری و عصبیت او شده بودند.زشت ترین و زننده ترین رفتار او هم مربوط به فلمستید، منجم سلطنتی بود که نیوتن او را تازمان مرگ خود از انجمن اخراج کرد.
نیوتن در سال 1704 شاهکار دوم خود اپتیک را منتشر کرد که در واقع کمی بیشتر از خلاصه و جمع بندی کارهای پیشگام خودش در زمینه نور بود.او مقاله ای حاوی روش های حساب دیفرانسیل و انتگرال که آنها را هم سی سال قبل یافته بود به کتاب افزود وباتوجه به اینکه لایب نیتس ، فیلسوف آلمانی روایت خودش از حساب دیفرانسیل و انتگرال را بیست سال پیش منتشر کرده بود، نیوتن بلافاصله به سرقت ادبی متهم شد. علیرغم اینکه اکراه نیوتن از روبروشدن با بازجست و پرسشگری از اثرش(حساب جامع و فاضل(فلوکسیون)) باعث محکومیت و تخطیه وی در پیشگاه تاریخ در زمینه این دعوی شد ولی هیچ تردیدی وجود ندارد که نیوتن نخستین کسی است که این روش را یافت.
مناقشه و تعارض این دو دانشمند تا زمان مرگ لایب نیتس و حتی پس ازآن در زشت ترین و غیر اخلاقی ترین صورت های ممکن از طرف هر دو نفر ادامه یافت.
نبوغ تمام عیار و شگرف نیوتن قطعاً پس از ورودش به لندن در 43 سالگی رو به افول نهاده بود ولی با همه این ها وی برای هر مغز متفکری در اروپا هماورد و رقیب به شمار می آمد. حل مسآله «کوتاه ترین زمان» که از سوی لایب نیتس و دوست ریاضی دانش برنولی طرح شده بود در کمتر از نصف شبانه روز و نیز حل مساله دیگری در حوزه کندوکاوهای ریاضی دقیق که باز هم از سوی لایب نیتس مطرح شده بود و حاوی یک دام خدعه آمیز بود در سن هفتاد سالگی و در فاصله بازگشت از ضرابخانه تا زمان رفتن به بستر از سوی نیوتن، شواهدی بر این مدعا هستند.
موی سر نیوتن از اواخر سی سالگی سفید شده بود ولی او از لحاظ جسمی تا آخرین روزهای عمرش در سلامت کامل باقی ماند. او تا پایان عمرش کماکان رییس ضرابخانه سلطنتی باقی ماند و هرسال هم به ریاست انجمن سلطنتی انتخاب شد. وی ویراست های بعدی پرینکیپیا و اپتیک را نیز آماده کرد و با ادامه تفکرات و تأملات خود در زمانه الهیات آثاری چون تأملاتی بر رسالت دانیل و مکاشفه یوحنای جان مقدس و گاه شماری وقایع قلمروهای اصلاح شده باستان(که در آن تاریخ دقیق پیدایش عالم را مطابق تغییرهای خودش از متون کتاب مقدس محاسبه کرد)پدید آورد.به قول فرانک مانویل، زندگی نامه نویس روانشناختی وی:«نیاز به مشغله،آن سم کاذب اضطراب آور، در هنگامی که کار دیگری نبود که انجام دهد به صورت نسخه برداری وسواس آمیز از آثارش بروز می کرد. »
او در سال های واپسین عمرش تحت مراقبت برادرزاده و همسر برادرزاده اش قرار داشت که شخص اخیر با جدیت و وظیفه شناسی حکایت ها و خاطرات این مرد بزرگ را یادداشت می کرد.او سرانجام در 20 مارس 1727 در 84 سالگی درگذشت. دوک ها وکنت ها و رییس مجلس اعیان و جمعیت بسیاری جنازه وی را مشایعت کردند، ولتر که در آن هنگام در لندن به سر میبرد با حیرت گفته است: «انگلستان به ریاضیدانی چنان ادای احترام می کند که شهروندان سایر ملت ها به شاهی که به آنها خدمت کرده است.»
oگروه موضوعی ← علوم پایه
oنظریه های ارایه شده ← قانون گرانش / قوانین سه گانه حرکت
oتاریخ (ارایه نظریه یا بازه زندگی) ← 1642ـ1727 / ارایه 1687
ما 64 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم