در 1263-1265 در آزمایشگاه های کارل لوتویش در لایپ تسیش و آزمایشگاه های رودولف هایدنهاین در برسلاو کار کرد. وی که مدیر کارائی بود، تعدادی از مراکز مهم تحقیقاتی را سازمان داد، که از آن جمله اند آزمایشگاه های بخش فیزیولوژی انستیتوی پزشکی تجربی، انستیتوی فیزیولوژی فرهنگستان علوم شوروی که امروزه به نام او موسوم است، و مرکز زیست شناسی در کولتوشی (اکنون پاولف).
او فیزیولوژی و علوم طبیعی را با روش شناسی جدیدی غنا بخشید که از این نظر او برآمده بود که سازواره زنده را باید تحت شرایط فعالیت های عادی آن مورد مطالعه قرار داد؛ مساله اصلی فیزیولوژی تجربی را مطالعه تاثیر متقابل و عمل متقابل در درون سازواره، و رابطه سازواره با محیط خود در نظر گرفت. او روش آزمایش درازمدت را ایجاد کرد.
تحقیقات پاولف در سه رشته اساسی بود: فیزیولوژی گردش خون (1253-1267)، فیزیولوژی گوارشی (1258-1276)، و فیزیولوژی مغز و فعالیت های عالی عصبی (1281-1315). او نقش ساز و کار عصبی را در فعالیت های سازشی رگهای خونی شرح داد و نقش عصب راجعه را اختصاصاً تنظیم فشار خون دانست؛ نشان داد که عمل قلب به وسیله چهار عصب اداره می شود که به ترتیب باز می دارند، تسریع می کنند، ضعیفتر می سازند و شدت می بخشند(1262)؛ و این فکر را عرضه کرد که عمل عصب تشدید کننده باید عملی تغذیه ای محسوب شود(1267). شیوه های جدیدی برای استفاده از جراحی در تمام مسیرهای دستگاه گوارشی طرح کرد، که بدان وسیله توانست فعالیت معمولی غده گوارش خاصی را در یک حیوان سالم مشاهده کند. ارتباط نزدیکی بین خواص ترشحی غدد بزاقی و نوع غذای مصرفی را نشان داد(منحنیهای پاولفی ترشح بزاق)؛ نقش آنزیمها را در گوارش روشن نمود و به همراه ن.پ. شپووالنیکف، "انتروکیناز" را در ترشحات روده کوچک کشف کرد(1273)؛ و تحریکات اختصاصی را در قسمت های مختلف مسیر دستگاه گوارشی نشان داد.
او سپس به فیزیولوژی رفتاری روی آورد و با استفاده از نظریه تکامل داروین و بازتاب شناسی سچینف نظریه خود را خلق کرد. فعالیت قشر مغز و نیمکره های مغزی را با مطالعه غدد بزاقی ، که فعالیت آنها را می توان اندازه گرفت، تحقیق کرد؛ دریافت که تحریک "روانی" غدد بزاقی به مثابه پدیده ای شبیه به بازتاب عادی گوارشی است: پدیده اخیر را بازتاب غیر شرطی نامید، و فعالیت غدد بزاقی را، که با عوامل محیطی مختلفی تحریک پذبر است، بازتاب شرطی نام گذاشت(1282). خاطرنشان ساخت که خصوصیات اصلی بازتاب های شرطی آن است که آنها در سراسر زندگانی یک سازواره رشد می کنند( و از این روی دستخوش تغییرند)، و به وسیله انگیزه هایی که به صورت نشانه هایی عمل می کنند تحریک می شوند؛ بدین ترتیب آنها برای سازواره ها یک فعالیت سازشی کاملاً انفرادی تامین می کنند . مکان فعالیت بازتاب شرطی را در قشر مغز مشخص کرد، و نشان داد که با تشکیل بازتابهای شرطی در مرحله عملی مراکز عصبی، تغییر مکان آنها به شکل افزایش هایی در تحریک پذیری تجلی خواهد کرد؛ پس یاخته های عصبی باید تغییرات ساختاری و تغییرات شیمیایی و فیزیکی معینی را متحمل شوند. کار مهمی که پاولف همراه این تحقیق کرد خلق حالات روانی تجربی به وسیله تحریکات متخالف در موجود مورد بحث بود؛ او اختلالات روانی را ناشی از بهم خوردن تعادل بین فرایند های تحریک و بازدارندگی قشر مغز می دانست. با کمک همکارانش، وجود چهار گونه اساسی کیفیات رفتاری را نشان داد، و آنها را بر حسب قدرت، قابلیت تحرک، و ثبات فرایند های اساسی عصبی دسته بندی کرد. در کولتوشی ، در زمینه مطالعه تکوینی رفتار به کاوش پرداخت.
o گروه موضوعی ← علوم پایه
o نظریه های ارایه شده ← بازتاب شرطی
o تاریخ (ارایه نظریه یا بازه زندگی) ←1849- 1936
ما 40 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم