پدرش در دستگاه دولت كار می كرد و به مقام سیاسی به نسبت مهمی دست یافته بود. او آشكارا جزیی از دستگاه مستقر سیاسی به شمار می رفت و در نتیجه از هر فعالیت یا آرمان پرستی كه مستلزم فداكاری شخصی بوده و یا مقامش را در داخل نظام تهدید می كرد پرهیز داشت. وانگهی ،پدر وبر مردی بود كه به لذت های دنیوی علاقه داشت و از بسیاری از جهات دیگر در تضاد شدید با همسرش بود. مادر وبر یك فرد مومن به مذهب كالونیسم بود و خواستار زندگی پرهیزكارانه و عاری از لذایذ مورد علاقه شوهرش بود . بیشتر نگرانی های او معطوف به امور غیر دنیوی بود و از ناپرهیزگاری هایی كه ممكن بود از رستگاری اخرویش جلوگیری كند هراسان بود .این تفاوت های پدر و مادر تنشهایی ایجاد كرده بود و همین تفاوت ها و تنشها تاثیر شگرفی بر ماكس وبر گذاشته بود .
از آنجا كه تقلید از پدر و مادر در یك زمان ممكن نبود ،وبر به عنوان یك فرزند راه دیگری نداشت جز آنكه نخست از روش پدرش پیروی كند و بعد به رهیافت مادرش نزدیك شود. این گزینش هر چه كه باشد ، تنشهایی ناشی از نیاز به انتخاب میان این دو قطب متضاد بر روان ماكس وبر تاثیری منفی گذاشته بود.
وبر در سن هجده سالگی برای حضور در دانشگاه هایدلبرگ خانه پدری را برای مدت كوتاهی ترك گفت. او در همین زمان هر چند رشد فكری زودرس خود را نشان داده بود ،اما از نظر اجتماعی به عنوان یك جوان كم رو و رشد نیافته وارد هاید لبرگ شده بود. اما بعد از آن كه به شیوه زندگی پدرش روی آورد و به انجمن كهن مبارزه جویانه پدرش پیوست ،روحیه كمرویش به سرعت تغییر یافت. او در این دانشگاه دست كم تا اندازه ای به خاطر افراط در آبجو خوردن با همگنان دانشجویش، از نظر اجتماعی رشد پیدا كرد. وانگهی،زخمهایی را كه از مبارزه با دیگران بر صورت داشت و نشانه اختصاصی چنین انجمنهایی به شمار میرفت ، با افتخار به دیگران نشان می داد . وبر نه تنها تعلق به شیوه زندگی پدرش را به دینسان نشان می داد ،بلكه دست كم در این دوره ، حرفه پدرش را كه در امور حقوقی بود ،برای زندگیش بر گزید.
وبر بعد از گذارندن سه ترم دانشگاهی برای خدمت سربازی هاید لبرگ را ترك گفت و در سال 1884به برلین و خانه پدریش بازگشت تا درس هایی را در دانشگاه برلین بگذراند. او بیشتر هشت سال بعدی را برای تكمیل درسهایش در برلین گذراند و بعد از گرفتن درجه دكترا وكیل شد و تدریس در دانشگاه برلین را نیز آغاز كرد. در این دوره ،توجهش به مسایل مورد علاقه تمام عمرش جلب شد كه همانا اقتصاد،تاریخ و جامعه شناسی بود.
او در تمام هشت سالی كه در برلین بود، از نظر مالی وابسته به پدرش بود كه همین بیش از پیش مایه بیزاریش می شد. در همین زمان، وبر به ارزش های مادرش نزدیك تر شد و ضدیت با پدرش در او افزایش یافت . او زندگی پرهیز كارانه ای را برگزید و غرق در كارش شد. برای مثال ، طی یك ترم تحصیلی ،عادت های كاری اش را اینچنین توصیف كرده اند: ( او انظباط كاری شدیدی را ادامه می دهد و زندگیش را با ساعت تنظیم میكند و وقت روزانه اش رابرای موضوع های مختلف به بخشهای مشخصی تقسیم می كند و عصر ها با خوردن یك پوند گوشت خام قیمه شده و چهار تخم مرغ نیمرو در اطاق كارش ، در هزینه هایش صرفه جویی میكند )
بدین سان، وبر به پیروی از مادرش، فردی كاری، سختكوش، پرهیزكار و وسواسی شده بود یا به اصطلاح امروزی "معتاد كار".
همین وسواس كار باعث شد كه در سال 1896 به عنوان استاد اقتصاد در هایدلبرگ مقامی به دست آورد. اما در 1897 درست زمانی كه در دانشگاه به موفقیت رسیده بود پدرش بعد از یك جر و بحث خشونت آمیز با او درگذشت. كمی بعد ازاین حادثه وبر علایمی ازخود نشان داد كه سرانجامش فرو ریختگی عصبی بود. اوكه نمی توانست بخوابد یا كاركند شش هفت سالی را درفرو پاشیدگی روحی تقریبا كامل گذراند. بعد از یك وقفه طولانی ترمیم برخی از قوایش در سال 1903 آغازشد اما تا 1904 كه نخستین سخنرانی اش را بعد ازشش سال ونیم (درایالات متحده) برگزاركرد وبر نتوانست زندگی دانشگاهی اش را فعالانه ازسرگیرد. در1904 و1905 یكی از مشهورترین آثارش را با عنوان اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری منتشركرد. در این اثر وبر برتری مذهب مادرش را دریك سطح دانشگاهی اعلام كرد. او گرچه خود یك آدم مذهبی نبود ولی بیشتر وقتش را به بررسی مذهب اختصاص داده بود. گرچه وبر همچنان ازمسایل روانی رنج می برد اما بعد از 1904 توانایی كاركردن را داشت چندان كه بتواند برخی از مهمترین آثارش را تولید كند. در این سالها بررسی هایش را دربارۀ دینهای جهانی در یك چشم انداز تاریخ جهانی منتشر كرد (برای مثال چین هند ویهودیت باستان). درزمان مرگش (14 ژوین 1920 )سرگرم كاركردن روی مهمترین اثرش اقتصاد و جامعه بود. گرچه این كتاب انتشار یافت و بعدها به بسیاری از زبانهای دنیا برگردانده شد اما یك اثر ناتمام بود.
وبر افزون بر نوشته های مفصلی كه دراین دوره عرضه كرد یك رشته فعالیت های دیگر را نیز بر عهده گرفت. در 1910 به بنیانگذاری انجمن جامعه شناسی آلمان كمك كرد. خانه اش كانون روشنفكران گوناگون شد ازجمله جامعه شناسانی چون گیورك زیمل ، روبرت میكلس و گیورك لوكاچ. از این گذشته وبر از نظرسیاسی فعال شده بود و مقالاتی درباره مسایل روز می نوشت.
وبر در زندگی و از آن مهمتر در كارش میان ذهن اداری پدرش و ذهن مذهبی مادرش پیوسته در نوسان بود. این تنش كه هرگز رفع نشد بر كار و نیز زندگی شخصی اش حكمفرما بود.
oگروه موضوعی ← علوم انسانی
oنظریه های ارایه شده ← بوروکراسی وبری
oتاریخ (ارایه نظریه یا بازه زندگی) ←1864- 1920
ما 46 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم