چارلز داروین در سال 1809 به دنیا آمد. او این خوش اقبالی را داشت که در خانوادهای ثروتمند به دنیااید و ناگزیر نبود که در پیتلاش برای تامین معاش برآید...
در مدرسه شاگردی ضعیف (اما ورزشکاری با استعداد) بود و سالهای دراز نتوانست ـ آن گونه که ما امروز میگوییم ـ «تواناییهای خود را کشف کند». در ادینبرا به تحصیل در رشته پزشکی پرداخت اما مدتی بعد منصرف شد، و سپس در دانشگاه کیمریج تحصیل در رشته الاهیات را آغاز کرد و خود را آماده میساخت که در مقام کشیش کلیسای انگلستان زندگی آرامی را پیش گیرد. در طول سالهای تحصیل، علاقهای به طبیعت در وجود داروین به ظهور رسید و با وسواس به گردآوری سوسکها همت گماشت. با حضور یافتن در جلسههای سخنرانی و گردهمایی در انجمنهای علمی، جنبههای علمی شیوههای طبیعت پژوهشی را بتدریج آموخت. این امر سبب شد که در سال 1831 پیشنهاد همراه شدن با کشتی سلطنتی بیگل، به فرماندهی ناخدا فیتسری، را بپذیرد؛ این کشتی عازم سفری دو ساله به امریکای جنوبی بود. در آغاز، پدرش با این کار که آن را اتلاف وقت میدانست مخالفت کرد، اما سرانجام متقاعد شد که دعای خیر بدرقه راه داروین بیست و دو ساله کند و او را از لحاظ مالی تامین نماید. این فراقت خاطر، همان گونه که گفتهاند، تاریخ است.
کشتی سلطنتی بیگل در 27 دسامبر 1831 پلیمت انگلستان را ترک گفت و رهسپار ساحل شرقی امریکای جنوبی شد؛ در آن جا اجرای پژوهشها از برزیل تا تییرا دل فویگو تا اواسط سال 1834 ادامه یافت. سپس برای پژوهش در ساحل غربی، کشتی راه اقیانوس آرام را پیمود. در پاییز 1835، کشتی بیگل به جزایر گالاپاگوس سفر کرد. در اکتبر، به سمت غرب پیش رفت، و سرانجام یک سال بعد در دوم اکتبر 1836 در فلمت به ساحل رسید. در هر توقفی در طول راه این سفر پنج ساله، داروین به مسافرتهایی میرفت که هر بار غالبا روزها یا هفتهها به طول میانجامید. او سازندههای زمین شناختی را مشاهده میکرد و نمونههای زیست شناختی، هم از موجودات زنده و هم سنگواره، گرد میآورد و آنها را به انگلستان میفرستاد. در همه جا میدید که خود زمین و همه صورتهای زندگی آن فوق العاده متنوعاند، تنوعی که هرگز به عرصه خیال طبیعی دانی خانه نشین خطور نمیکرد.
داروین در تمام طول سفر از حمایتهای استاد سابق خود، «هنسلو» برخوردار بود. او ترتیب چاپ نوشتههای داروین را میداد و سنگوارههای جمعآوری شده را در اختیار طبیعی دانان معتبر مي گذاشت. در دوم اکتبر ۱۸۳۶، داروين به بریتانیا بازگشت و گروهی از بهترین طبیعی دانان را گرد آورد تا بر روی نمونههای گیاهی، جانوری و زمینشناختی جمعآوری شده مطالعه کنند. هنسلو، داروین را به «ریچارد اوون» زیستشناس معروف معرفی کرد. زماني كه «اوون» در کالج پادشاهی جراحان بر روی مجموعه سنگوارههای داروین کار کرد، با کمال شگفتی متوجه شد که اين سنگواره ها متعلق به گونههایی از جوندگان غولپیکر و تنبل است که نسل شان منقرض شده است. این کشف، بیش از پیش بر اعتبار داروین افزود.
داروین، پس از بازگشت از این سفر طولانی، ترتیبی داد که گردآوردهای زمین شناختی و زیست شناختی او را کارشناسان بررسی کنند، و به نوشتن درباره سفر خویش و مشاهداتش پرداخت.
در ۱۷ فوریه ۱۸۳۷، «چارلز لایل» در مقام رییس انجمن زمینشناسی، سخنرانی خود را به یافتههای «ریچارد اوون» درباره مجموعه سنگوارههای داروین اختصاص داد؛ با این تفسير که گونههای منقرض شده با گونههای فعلی همان منطقه در ارتباطند. در همان جلسه، داروین به عنوان «عضو شورای انجمن زمینشناسی» برگزیده شد.
فعالیتهای علمی داروین تا اواسط سال ۱۸۳۷ ادامه یافت. در این زمان او به توصیه پزشکان از فشار کار خود كاسته و برای استراحت در ییلاق اقامت کرد.
تا پیش از فرا رسیدن سال 1842، خطوط کلی و اصلی نظریه تکامل در اثر انتخاب طبیعی را نوشته اما به چاپ نرسانده بود. داروین، که از ماهیت انقلابی نظریهاش آگاهی داشت، تا زمان گردآوری و تحلیل شواهد و مدارک بیشتر، از چاپ نوشتهها خودداری کرد. محرک انتشار کتاب اصل انواع در 1859 مقالهای بود به قلم الفرد والیس (1823 ـ 1913) که نظریه مشابهی مطرح ساخته بود.
او در سال 1839 با خویشاوندزادهاش اما وج وود (1808 ـ 1896) (آری، از خانواده ثروتمندی که در تولید چینی آلات و سفید شهرت داشت) ازدواج کرد، و در 1842 در داون، استان کنت، خانهای ییلاقی خرید و مدت چهل سال تا پایان عمر در آن جا باقی ماند. این زوج زناشویی طولانی و شادمانهای داشتند و صاحب ده فرزند شدند که متاسفانه سه تن از آنان در خردسالی درگذشتند.
داروین به علت بیماری نمیتوانست به کار ممتد در دورههای طولانی ادامه دهد. نظریههای جذاب متعددی درباره این بیماری وجود دارند. یکی از احتمالات آن است که این بیماری نوعی بیماری مختص مناطق گرمسیری بود که وی ضمن سفرهایش در امریکای جنوبی به ان مبتلا شد. عدهای عقیده دارند که او مسایل ناچیز را بزرگ جلوه میداد تا از دیدار مهمانان و سفر کردن بپرهیزد. احتمال بیشتر این استکه آن بیماری ماهیتی روان ـ تنی داشت، که زمینه گستردهای برای نظریه پردازی درباره مسیله روان شناختی بنیادین ایجاد میکند. یکی از عقاید مطرح شده عامه پسند اسن است که داروین از احساس گناه ناشی از سقوطش به لاادریگری رنج میبرد و در نتیجه پژوهش هایش در زمینه تکاامل به مرز الحاد یا خداناشناسی نزدیک میشد. حدسی که با این مورد اخیر ارتباط دارد آن است که همسر او، که خالصانه مذهبی باقی مانده بود، از این تغییر موضع داروین به افسردگی دچار شده بود و داروین از این بابت حقیقتا احساس اندوه میکرد. و سرانجام، عدهای از اشخاص مذهبی این فکر را القا کردهاند که داروین به کیفر تبلیغ الحاد به عذاب الاهی گرفتار آمده بود.
در سال 1871، در حالي كه هنوز بحث و جدل پيرامون كتابهاي قبلي داروين به شدت ادامه داشت، وي كتاب جنجالبرانگيز خود را با نام «نژاد انسان و انتخاب در رابطه با جنسيت» منتشر كرد. طرح اين نظريه كه انسان از نسل نوعي ميمون است، كافي بود تا موج سركش مخالفتها و مجادلههاي علمي را كه در پي انتشار كتابهاي قبلي داروين ايجاد شده بود، برافروخته تر نمايد.
داروين براي دفاع از نظريههاي خود در هيچيك از بحث ها و سخنراني هاي علمي شركت نميكرد. شايد به اين دليل كه پس از بازگشت از سفر به علت ابتلا به بيماري «چاگاس» كه ناشي از نيش حشرات آمريكاي جنوبي بود، سلامتي او دچار اختلال شده و از نظر مزاجي، وضع خوبي نداشت. از سوي ديگر، حاميان «تئوري تكامل» از جمله «توماس هاكزلي» نيز سرسختانه از تیوريهاي داروين دفاع ميكردند.
داروين مانند ارسطو سخت تحت تاثير بزرگي و شکوه طبيعت قرار گرفته بود و به آن- چون دوستداري که آفريننده و طراح مبتکر موجودات گوناگون است- احترام مي گذاشت.
در نتيجه فعاليتهاي داروين، اين نظريه «هراكليتوس» كه «هيچ چيز جز تغيير و دگرگوني، هميشگي و پايدار نيست»، شايستگي بيشتري يافت. واژههايي مانند «تنازع بقا» و «بقاي اصلح» كه از سوي داروين مطرح شد، اكنون در گفتگوهاي روزانه جا افتاده است. كاميابي «تئوري تكامل» (نظریه فرگشت) در روشن كردن اصل و ريشه نژاد انسان، اين نظريه را تقويت كرد كه علم ميتواند پاسخگوي تمام مسایل طبيعي باشد، ولي افسوس كه علم به تنهايي قادر به پاسخگويي به تمام مشكلات بشري نيست. چارلز داروين در سال 1882 از دنيا رفت.
o گروه موضوعی ← علوم پایه
o نظریه های ارایه شده ← تکامل
o تاریخ (ارایه نظریه یا بازه زندگی) ← 1809 ـ 1882
ما 21 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم