خانه نظریه پردازان نظریه پردازان زیر ذره بین خاطره ای از دوران کودکی زیگموند فروید

خاطره ای از دوران کودکی زیگموند فروید

s_250_150_16777215_00_images_fenjan-old_1.jpg« من شاید ده دوازده ساله بودم که پدرم شروع کرد مرا با خود به پیاده روی بردن و آشکار کردن نظراتش درباره امور دنیایی که در آن زندگی می کنیم، در بین صحبت ها، او برای من داستانی گفت تا به من نشان دهد حال چقدر اوضاع نسبت به آنچه در روزگار او بوده است بهتر شده. او گفت : هنگامی که جوان بودم شنبه روزی برای قدم زدن به خیابان های شهر زادگاه تو رفتم، لباس خوبی به تن داشتم، و کلاه پوستی نوی بر سرم بود. یک مسیحی به سمت من آمد و با یک ضربه کلاهم را در گل انداخت و نعره زد : جهود! از پیاده رو بیرون برو!

من پرسیدم : و شما چه کردید؟

آرام پاسخ داد : به خیابان رفتم و کلاهم را برداشتم.

این حرف تکانم داد : رفتاری عاری از قهرمانی از جانب آن مرد بزرگ و نیرومندی که دست آن پسر کوچک را گرفته بود.»

انتشار این مطلب در:

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

ورود به سایت


حاضرین در سایت

ما 40 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم


آخرین مقالات

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

آخرین مطالب

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

ما را دنبال کنید در:

Please install plugin JVCounter!