روش او در گفت و شنود کاملاً استثنایی و بی نظیر بوده است. او در طول بحث خود را به نادانی میزد و با سوالات مختلف و متعددی که از فرد می پرسید، تعاریف پایه ای فرد از مفاهیمی همچون عدالت، فضيلت،شجاعت و پرهيزگارى را زیر سوال برده و بدین ترتیب فرد در انتهای بحث به نادانی خود پی می برد. در واقع او با گفتگويی هدفمند، نقاط ضعف و قوت افكار و عقايد افراد را به آنها نشان ميداد و از اين طريق به زاده شدن حقيقت و دانش در آنها كمك ميكرد. وی خود را «خرمگس» می نامید و غرض آن بود که با نیش زدن مردم آنها را به تفکر وا می دارد.