آلبرت اينشتين در روز چهاردهم ماه مارس سال 1879 در شهر قديمي و كوچك اولم (1) در كوهپايههاي آلپ و در كرانه رود دانوب به دنيا آمد. قدمت اين شهر كه در جنوب غربي كشور آلمان فعلي واقع است به سده نهم ميلادي بازميگردد.اولم كه زماني يكي از شهرهاي پررونق سوابيا (2) بود در سده شانزدهم به يك دژ بزرگ تبديل شد و در مبارزه اميران پروتستان عليه كليساي كاتوليك و امپراطور شركت كرد. در تاريخ جنگهاي ناپلئوني نيز نام اولم به عنوان محل شكست ارتش اتريش به ثبت رسيده است.
آلبرت كودكي آرام و خوددار بود، از دوستي با بچهها پرهيز ميكرد و در بازيهاي پر سر و صداي آنها شركت نميكرد تا اینکه هنگام رفتن به مدرسه فرا رسيد. آموزش ابتدايي در آلمان فرقهاي بود و به دست روحانيون فرقههاي مذهبي اداره ميشد. در ده سالگي، آلبرت وارد دبيرستان لويتپولد (1) مونيخ شد. محيط مدرسه هيچ وجه مشتركي با كششها و استعدادهاي او نداشت. آموزش ادبيات كلاسيك تا سرحد انباشتن مغز بچهها از دستور زبان لاتين و يوناني، و تاريخ تا سرحد گاهشماري كسلكننده رويدادها تنزل كرده بود. آموزگاران بيشتر به افسران ارتش، و دانشآموزان بيشتر به درجهداران و سربازان شباهت داشتند.
همينكه پاي اينشتين به ميلان رسيد، از تابعيت آلمان دست كشيد. ايتاليا اينشتين را مسحور كرده بود. او عاشق معبدهاي باستاني، موزهها و گالريهاي هنري، كاخها، خانهها و كلبههاي خوش منظره، مردم شاداب و ميهمان نواز و خونگرم آنجا شده بود. روح موسيقي و آواز و گفتار زنده و آهنگين آنها در تضاد شديد با سردي و خشكي قواعد و هنجارهاي رفتاري، سلسله مراتب و القاب و عناويني بود كه او را در آلمان به ستوه آورده بود. او به جنووا و ساير نقاط ايتاليا نيز سفر كرد و هرجا كه ميرفت، آن آزادي دروني را كه هرگز احساس نكرده بود تجربه كرد.
در پاييز 1900 اينشتين امتحان دولتي را گذراند و مدرك کارشناسی خود را در رشته فیزیک دريافت كرد اما برخلاف وعدههاي اوليه و به رغم موفقيتهاي چشمگيري كه در دوران دانشگاه داشت او را در پليتكنيك نگاه نداشتند (شايد به اين دليل كه او به ندرت سر كلاس درسهاي اصلي حاضر ميشد و تنها در كلاسهايي كه بسيار دوست ميداشت شركت ميكرد، اغلب درسها را نزد خود فرا ميگرفت و همواره از اينكه تنها براي قبول شدن مطالعه كند در عذاب بود). بدين ترتيب اينشتين مجبور شد خارج از پليتكنيك به دنبال كار بگردد.
كار اينشتين در دفتر اداره ثبت اختراعات، كار جالبي بود. وظيفه او، ارزيابي اوليه اختراعاتي بود كه به آن دفتر آورده ميشد. اينشتين بايد مشخصات ويژه هر اختراع را (كه آنرا از ساير اختراعات مشابه، متمايز ميساخت) ثبت ميكرد و درضمن، موارد كاربرد آنرا نيز حدس ميزد (در اغلب موارد، اينشتين، كاربردهايي را براي هر اختراع مطرح ميكرد كه حتي به ذهن خود مخترع هم نرسيده بود).